2703
2553
عنوان

مامانای عزیز بیاین لطفا..

189 بازدید | 34 پست

سلام دوستای گلم..سال نوتون مبارک.یه سوال داشتم ازتون..من هفته ی ده بارداری هستم و عفونت گرفتم خارش و گاهی سوزش همراه با بوی بد..برای جنین آیا ضرری داره؟باید چیکارکنم؟پزشکمم نیست.مرسی که جواب میدین.

برو توسرکه واب بشین یه تشت واب کن بایه لیوان سرکه

باشه =لطفا خفه شو سرمو خوردی،افرادی که دنبال دعوا هستن رو اصلا جواب نمیدم پس فکر نکنید جواب ندارم که بدم ده برابر شما جواب دارم منتها آدم حساب نمیکنم یه عده رو  (امضام مخصوص کاربرای بیشعوره از بقیه معذرت میخوام )

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش

ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

اره نباید بذاری زیاد بشه...جلوشو بگیر....با نشستن تو اب سرکه...دود دادن با عنبر نسارا

اگر الان به خاطر گرونی نون واب از عقایدوولایت و...... دست بکشیم وکشورمون رو زیر سوال ببریم .....قطعا در واقعه کربلا هم امام حسین رو تنها میگذاشتیم ویزیدی میشدیم....واین زیر سوال بردن دودش تو چشم همون ادم میره ووقتی متوجه میشه که دیره...... ..کاش قدر خودمون رو بدونیم که در زمانی زندگی میکنیم که اخر الزمانه وچیزی به ظهور اقا نمونده....چی بهتر از این که شیعه باشی..در اخر الزمان باشی...علائم ظهور رو داشته باشی ببینی؛سختی ها رو درک کنی وبدونی بعد از تمام این ها منجی عالم بشریت میاد وتو در این زمان پشت امامت ثابت قدم بمونی.کاش از فطرت خودمون دور نشیم و واین زمان رو غنیمت بدونیم....مطمین باشید ما حق هستیم.....کفار در ناحق خودشون متحدن..وما در حق خود تردید داریم..التماس تفکر
2456

بعله عزيزم ضرر داري 

خيلي جدي بايد دكتر پيدا كني 

ميدوني ك ادامه دار ميشه  الان اوضاعت خوبه نزار از دستت در بره بعدا بري دنبال دكتر 

دختر دايع من ماماس 

اين روزا هم بازه مطبش 

لطفا يه مامايي جايي بگرد پيدا كن بعد از سيزده البته

2714

عزیزم برو داروخونه یا زنگ بزن بیمارستان بپرس عنبر نسا اینچیزا اصلن دود نکن امکان سقط هست کپسول مجاز برای بارداری سفکسیم هس هر ۲۴ساعت یه دونه لباس زیر نپوش خودتو باابو سرکه بشور

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   
اره نباید بذاری زیاد بشه...جلوشو بگیر....با نشستن تو اب سرکه...دود دادن با عنبر نسارا

نه دود ک نمیشه بچش سقط میشه

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687