سلام بچه ها من چند وقت پیش تو گوشی همسرم پیامی دیدم از دختر عموم که نوشته بود به همسرم من فلانی هستم و زود بیا دیگه ...منم دیدم و شک کردم که چرا این پیام رو به شوهرم داده کجا مگه بوده که گفته شوهرم بیاد و من از خودش زنگ زدم از دختر عموم و اونم گفت اون روزی که خونه شما بودم بابات به من گف پیام بده به شوهر من که کجاست و زود بیاد و من هم قبول کردم واون هم خیلی خوب با من قطع کرد ولی بعد ۵ دقیقه دیگه من رو گرفت و گفت چرا این سوال رو لز من کردی و من کفتم خوب میخواستم بدونم و اونم گف نه نباید این سوال رو از من میکردی تو باید به من اطمینان داشتی حالا جالبه همین شخص چند سال پیش با برادر متاهل من چت میکرد و میخواست رابطه داشته باشه منم به خاطر همین شکم برده بود ولی به خدا قصد تهمت زدن بهش رو نداشتم و بازم از خودش پرسیدم ولی دعوای شدید بینمون سر گرف و زن عموم هم زنگ زد به پدر و مادر من که چرا دخترت این حرف رو زده و وای هزار تا مشکل به نطرتون من نباید سوال میکردم ازش !!؟؟
مردِ من چشمهایش لبریز از آرامش است...وقتی کنارم قدم میزند از هیچ چیز و هیچ کس ترسی ندارم...او معنای تمام و کمال واژهی امنیت است...قول هایش قول است...تهِ چشمانش پاکی موج میزند...برای عاشقانه هایم مجنون است و برای بچگی کردن هایم پدر ...مردِ من مــــرد است و محکم...آنقدر محکم ک میتوانم با خیال راحت کنارش همان دختربچهی ساده باشم
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.