از پنجشنبه شب دیگه باهاش حرف نمیزنم.اخه همش بفکر مامان و خواهر و دادشاشه!همش دزدکی بهشون پول میده .درحالیکه خودشم درامدش دو تومنه فقط و بزور شکممونو سیر میکنه البته من خودم شاغلم و ارث پدری خوبی دارم ولی اون از خودش هیچی نداره!حالا اون روز فطیر درست کردین یه ۲۰ تایی زنگ زده به داداشش که بیا ۵ تا فطیر ببر خونت!!!اعصابمو خراب کرده اولا که از من نپرسیده اصلا به اونا هم بدیم یا چندتا بدیم دوما مگه من قراره تو خونم چیزی درس میکنم به فک و فامیلای گور بگور شدش هم بدم؟؟همین داداشش ماشین مدل پایین داره هر دم به دقیقه میگه میرم عروسی ماشینتونو بدین میرمعزا ماشینتونو بدین ماشینم خراب شده ماشینتونو بدین.در حالیکه اون ماشینه منه اصلا شوهرم یه صد تومن همنذاشته روش😡😡😡