خدایا از ترس خوابم نمی بره، صدای زوزه باد میاد... همه در و پنجره ها داره به هم می خورن منم داشتم یک مطلبی در مورد برزخ می خوندم... بلند شدم برم آب بخورم شتبد آروم بشم که تو تاریکی پام خورد به تخت آنچنان درد گرفت که فکر کنم نصف پامم کنده شده😐
💖 گر نگهدار من آن است که من می دانم، شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد 💖
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جایی که از خوشیها حرف زده بودیم دو ردپا بود و جاهایی که از سختیها حرف زده بودیم جای یک رد پا بود به خدا گفتم:در سختیها کنارم نبودی؟ خدا گفت:آن رد پایی که میبینی من هستم ؛در سختیها تو را به دوش میکشیدم!!!! خدایا عاشقتم تنهام نذار😍😍😍😍😍😍😍😍