2726
عنوان

دارم تاوان اشتباهمو پس میدم!

2759 بازدید | 90 پست

سلام

خیلی دلم شکسته

دلم گرفته

دوست دارم واسه با یکی حرف بزنم

درد و دل کنم

دلم یه سنگ صبور میخاد

نمیتونم ب خواهر یا دوستام بگم....

میخام اینجا بنویسم

خواهش میکنم اگه حوصله دارید بخونید و راهنماییم کنید اما قضاوتم نکنید که خودم دلشکستم

قبل از ازدواج با یکی دوست بودم.


قصد اون ازدواج بود،خواستکاری رسمی هم همراه خونوادش اومد اما خونوادم راضی نشدن.خودمم برا ازدواج قبولش نداشتم.


شوهرم خیلی دوستم داشت.


چند سال خواستگارم بود خیلی سماجت کرد تا قبولش کردم


دوست پسر سابقم هم بعد از من ازدواج کرد


اینم بگم شوهرم و دوست پسرسابق و لعنتیم همکارن!!برا همین خبراشو داشتم.


شوهرم فکر میکرد در حد خواستگار بود و اصلا هیچگونه رابطه ای نداشتیم.


بعد از ازدواج چند بار ایمیل فرستاد ک جوابشو نداذم

اونموقعا مد یاهو مسنجر بود،توی یاهو مسنجر دائم پیغام میذاشت بازم جواب نمیدادم

پیغاماش هم در حد این بود ک خبری از خودش بده و جویای حالم میشد


تا اینکه ۳ سال پیش از طریق اینستا دائم پیغام میداد

قبل از کات کردن یه پولی ازم قرض گرفته بود ک پس نداده بود!!ب فکرم رسید جوابشو بدم پولو پس بگیرم بزنم به یه زخم زندگیم!

میدونم اشتباه کردم!

اشتباه بزرگی هم کردم.

پولش هم الان خیلی نیس!ولی زمان خودش خوب بود.یک میلیون تومن واسه تقریبا ۶-۷سال پیش!

خلاصه خیلی رسمی و عادی بعد از کلی پیام جواب ندادن!بالاخره جواب دادم.

همش در حد خبر گرفتن بود ک چه میکنیم و ....

ولی پیاما کش دار شدن!ب تلگرام کشیده شد.

توی تلگرام پیام میدادیم .

اون میگفت ک هنوزم عاشقمه و ....

ولی من حتی یکبار هم نگفتم دوستش دارم یا اینکه بهش فکر میکنم و ...

بهش گفته بودم شوهرمو خیلی دوست دارم و با هم خوبیم و ...

تا اینکه بحث پول پیش اومد و درباره ی بدهیش گفتم!

حاضر نشد غیرمستقیم بده!!میگفت یا خودم میارم واست!!یا میریزم ب حسابت!!منم دیدم ریسکش بالاست و ممکنه بعدها از این طریق بخاد اخاذی کنه و اینا ،کلا بیخیالش شدم و دیگه واقعا کات کردم و بهش گفتم دیگه پیام نده و ....

اون بازم پیام میداد و من جواب نمیدادم

عکس میفرستاد از خودش!ویس میفرستاد و میگفت عاشقمه و ....

شوهرم خیلی بهم اعتماد داشت اصلا اصلا سراغ گوشیم نمیومد!

من دیگه تلگرامو حذف کرده بودم!

تقریبا یکسال بعد نمیدونم چطور شد تلگرامو دوباره نصب کردم!و اصلا حواسم نبود ک پیامهای این طرف همه برگشتن ب تلگرام!!

یه روز صبح شوهرم بیدارم کرد و شروع کرد به کتک زدنم!باردار بودم!نمیدونستم چی شده فقط چپ و راست سیلی میخوردم و فحش!

عکسای اونو نشونم داد و گفت توی گوشیت چیکار میکنه؟زبونم بند اومده بود.گفتم توضیح میدم.فقط فحشم میداد و میزدم!!

تا حالا یکبارم دست روم بلند نکرده بود!

 بطور اتفاقی رفته بود تلگرام و پیاماشو دیده بود و همه رو خونده بود!

از اینکه همکارش بوده و با هم بگوبخند داشتند و حالا متوجه شد دوست بودیم و ....

گفت باید بری درخواست طلاق بدی،هیچ حق و حقوقی هم بهت نمیدم.تنها لطفی ک بهت میکنم اینه ک به کسی نمیگم خیانت کردی!!!

هر چقدرم قسم و آیه میخوردم ک خیانت نکردم و فقط پیام بوده و .... باور نمیکرد!

گفت وسایلتو جمع کن برو خونه ی بابات بچه رو ک بدنیا آوردی طلاق میگیری!!

اینقدر گریه کردم و ب پاش افتادم تا راضی شد بمونم ولی جدا زندگی کنیم!

میخواست بره اونو بکشه!!واقعا همش توی فکر کشتنش بود!

چ روزای سختی رو گذروندم!همش کابوس میدیدم!!!میگفتم خدایا اشتباه کردم ولی خودت شاهدی حتی حاضر نشدم واسش ویس بفرستم،حتی اسمشو نمیاوردم،حتی یک کلمه ی محبت آمیز هم نگفته بودم.بسوزه پدر بی پولی لعنت به من ک بخاطر ۱میلیون تومن زندگیمو خراب کرده بودم.

با چندین روز گریه و التماس و بخاطر بچمون از خیر انتقام گذشت!!

کم کم اما به سختی زندگیمون برگشت ب روال عادی!

بعد از چند ماه مادرم ب رحمت خدا رفت و شاید شوهرم از سرترحم باهام مهربونتر شد!

منم همون موقع ب خدا قول دادم هیییچ وقت ذره ای پامو کج نذارم!

خدا شاهده با اینکه تیپ کاملا ساده ای میزنم،اینقدر پیشنهاد دوستی بهم میشد ولی حتی یک لحظه هم حتی توی فکرم هم اجازه نمیدادم کسی بجز شوهرم باشه!!

هربار هم میگفتم خدایا اونموقع خیانت نکردم!اشتباه کردم،دیگه اشتباه نمیکنم.خودت شاهد باش روی قولم موندم.

با اینکه وضع مالیمون خوب نیس اما با کم و زیاد میسازم و زندگی رو جمع کردم!

قدر گذشت شوهرمو میدونم

یه چیزی توی پرانتز بگم.شوهرم چهره و تیپ خوبی نداره!اما خیلی دوستم داشت!برعکسش من چهره ی خوبی دارم.خیلی خوشگل نیستم ولی پوستم خیلی روشنه و با وود تبپ ساده اما همیشه توی چشم میام.

اهل کتاب و مطالعه هم هستم ولی شوهرم توی عمرش بجز کتابهای درسی هیچ کتابی نخونده و آدم خیلی ساده و با ظاهر تخس و عبوسی هست!

اینارو گفتم ک دلیل سماجت شوهرم در خواستگاری و رد شدنشو کمابیش بدونید!

بعد از فروکش کردن عصبانیت شوهرم از اون جریان من کلی قسم خوردم تا تونست باورم کنه!ولی دیگه رابطمون هیچوقت مثه سابق نشد!دیوار اعتماد بدجوری ریخته شد!

چیزی ک بیشتر از همه عذابم میده اینه ک شوهرم قول داد دیگه ب روم نیاره!!البته اینو ک میگم بعد از چند ماه خون جگر خوردن و سختیهای خیلی زیاد بهش رسیدم.

یه چند وقت ب قولش وفادار موند!




بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

اما....

توی زندگی هر زن و شوهری دعوا پیش میاد!

حالا هروقت دعوامون میشه بهم طعنه میزنه و اشتباهمو به رخم میکشه!!!دلم بدجوری میشکنه!

بعد ک آشتی میکنیم بهش میگم و میگه نمیتونه فراموش کنه!میگه دیگه نمیگه!

ولی امروز باز هم بدجوری دلمو شکوند!پریود بودم حوصله ی خودمم نداشتم با بچه ها دعوا کردم اونم اومد منو دعوا کرد و گفت دلت جای دیگه س میای دق دلیتو سر من و بچه ها خالی میکنی؟؟؟گفتم یعنی چی؟؟؟گفت معلوم نیس بازم با فلانی باشی و .....


خدای من....

گفتم بی معرفت من مادر بچه هاتم!

گفت اونموقع هم بچه داشتی!

گفت چرا دو روزه اخمات توی همه،بهونه میگیری؟چی بهم دیگه گفتید ک اعصابت از بچه ها بهم میریزه؟؟؟گفتم بی غیرت تو ک میدونی پریودم،میدونی واسه همینه زود عصبی میشم!بازم تهمت زد!


خییییییلی دلم شکست....

گفتم خدایا تو خودت شاهدی هیچوقت دیگه پا کج نذاشتم....خودت دیدی چندین بار پیشنهاد دوستی و شماره و .... داشتم حتی لحظه ای فکر بد نکردم!خدایا اشتباه کردم ولی تا کی باید تاوان پس بدم؟؟؟دخترم بزرگه دیگه متوجه میشه.آبرمو میره


بخدا خسته شدم

کاش بمیرمممم

از صبح تا شب توی خونه با کارهای خونه و بچه ها سروکله میزنم

بخاطر اشتباهی ک نزدیک به دوسال ازش گذشته هنوز باید توهین و تحقیر بشنوم



دیگه دوستش ندارم

اما بخاطر بچه هام مجبورم زندگی کنم اما با دل شکسته؟؟؟؟

بخدا قسم میدونم اشتباه کردم

ولی بخدا قصدم خیانت نبود و خیانت نکردم


بعد از اون اتفاق دیگه اشتباهمو تکرار نکردم

پاک بودم

حقم این نیس

بعد یه سال دوباره تل نصب کنی مگه پیام ها بر میگرده ؟؟ من بعد از ۶ ماه نصب کردم کاربریم حذف شده بود هیچی نمونده بود ، عجب بد شانس بودی😕

خداجونم یه چیزی ازت می خوام نه نگی ها ،میشه من دیر بمیرم ؟! اخه نمی خوام بچه ام هم مثل خودم بی مادر بزرگ بشه ،تو که بی مادری نکشیدی ببینی چه دردیه 😔😔

براش توضیح دادی جریانو؟

بگو اگه میخوای هر دفه بگی و خون به جیگرم کنی طلاقم بده

مسافر: مادر وینستون داری؟                                        گیلانه: پسر جان تو دکه ست خودت بردار.                      مسافر: ارزون نشده؟                                                   گیلانه: چی ارزون شده جز جون آدمیزاد...
قبل از ازدواج با یکی دوست بودم. قصد اون ازدواج بود،خواستکاری رسمی هم همراه خونوادش اومد اما خونو ...

بگو عزیزم گوش میکنم

در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جایی که از خوشیها حرف زده بودیم دو ردپا بود و جاهایی که از سختیها حرف زده بودیم جای یک رد پا بود به خدا گفتم:در سختیها کنارم نبودی؟ خدا گفت:آن رد پایی که میبینی من هستم ؛در سختیها تو را به دوش میکشیدم!!!! خدایا عاشقتم تنهام نذار😍😍😍😍😍😍😍😍
2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز