خواب دیدم سر جلسه امتحانم مراقب امتحانمون حسین تهی هست
یکیشم خواب دیدم جلو مامان بزرگ فوق مذهبیم یه پسری ک کلا همه میدونن بی اعتقاده ازم خواستگاری کرد مامان بزرگم با عصا زدش رفت تو کما :-\
یکی دیگشم خواب دیدم مدیر ابتداییمون ک اول بودیم مدیر بود میگه بجه ها فردا همه با بی اف هاشون باید بیان مدرسه منم ک کل زندگیم تو سینگلی غوطه ور بودم التماس میکردم نمیشه داداشامون بیاریم حالا داداشم نداشتما