2703
2553
عنوان

چطوری برای عروسی و عقد با همسرتون توافق کردین؟

| مشاهده متن کامل بحث + 807 بازدید | 84 پست
اگه اشکالی نداره میشه بگین ماه عسل کجا رفتین؟  بیشتر از این حرصم میگیره که رو حرف خودش میمونه ...

خب وقتی میدونی اینطوره الان بحث نکن سر فرصت تو یه شرایط مناسب خفتش کن😁 از الان یاد بگیر سر هر موضوعی لج نکنی باید یاد بگیری چطوری و چه زمانی حرفت و بزنی که حرفت برو داشته باشه. الان اونومیگه اینطور شما میگی اون طور معلومه فقط لج بازی میشه به نتیجه نمیرسی

لطفاًلایکم نکنید.. ممنون  چرا متوجه نمیشید😐🤔🙄
خب عقد که با خانواده عروسه،  عروسی هم با داماده! اون نمیتونه بگه عقدو چکار کنیم اما توافق مه ...

آخه دوست داشتم عقدم ساده باشه 


برای عقد هم هزینه را خودش میده 


ولی ممنون بابت پیشنهادتون، دلم گرم شد 🤗


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب وقتی میدونی اینطوره الان بحث نکن سر فرصت تو یه شرایط مناسب خفتش کن😁 از الان یاد بگیر سر هر موضوع ...

خب نمیدونم واقعا باید چطور رفتار کنم 

تا یه جایی حرفمو قبول نمیکنه خیلی ناراحت میشم و دوست دارم باهاش بهم بزنم و فکر می‌کنم دوستم نداره 😬

2456
آخه دوست داشتم عقدم ساده باشه  برای عقد هم هزینه را خودش میده  ولی ممنون بابت پیشن ...

نه بابا عقدت تو سالن باشه، عاقد بیاد تو سالن شیکو‌مجلسی فیلم عروسیت توش خنچه عقد داشته باشه و همه چی خیلی باحالتره که

تا عقدو ساده بگیری و با لباس معمولی باشی 

والا حالت اول خیلی بیشتر به دل میشینه

⛔️⛔️توجه: پستهای منو لایک نکنید لطفا!!❌❌❌
اون قسمت آخر حرف خانواده تون رو هم منم موافقم🙈

خانواده ی همسرم گفتن خانواده من نه..منم همون سر بله برون گفته بودم دوسال عقد میمونم‌تا درسم تموم شه.یسال بعدش میگفتن عروسی بگیریم عید منم قشنگ شستم پهن کردم رو بند ک دیگه حرفشو پیش نیاوردن.

هر جا تاپیک لاغری بود منم تگ کنین لطفا.ممنون میشم .
خانواده ی همسرم گفتن خانواده من نه..منم همون سر بله برون گفته بودم دوسال عقد میمونم‌تا درسم تموم شه. ...

آهان فکر کردم هر دو خانواده اینو گفتن. 

نه ماهم اگه عقد کنیم حالا حالاها عروسی نمیگیریم 

شما اون موقع دانشجو لیسانس بودین؟ 

ما هر دو ترم آخر ارشدیم

خب نمیدونم واقعا باید چطور رفتار کنم  تا یه جایی حرفمو قبول نمیکنه خیلی ناراحت میشم و دوست دار ...

تو شرایط احساسی حرفتو بزن اونم میدونی دیگه جوانه و حتما کم سن و سال فقط دوست داره توی این برهه زمانی کسی بهش نگه زن ذلیل.

مستقیم نگو این کارو باید بکنی . مثلا بگو یکی از ارزوهای من اینه مثلا برم فلان جا اونم با تو کنار توواین کارو بکنیم و اون کارو بکنیم یواش یواش برو تو مخش. البته مثال زدم اینو.

ببین یه کتاب هست به اسم چراغ دل شوهرت را روشن کن توی این شرایط بیماری میتونی از اپلیکیشن فیدیبو بخریش معجزه میکنه واسه رابطه ها قشنگ تمام راه و چاه و بهت یاد میده حتما بخونش بعدش میدونی دیگه چکار کنی

لطفاًلایکم نکنید.. ممنون  چرا متوجه نمیشید😐🤔🙄
2714
آهان فکر کردم هر دو خانواده اینو گفتن.  نه ماهم اگه عقد کنیم حالا حالاها عروسی نمیگیریم  ...


من فرهنگیان میخوندم همون تربیت معلم کارشناسی پیوسته بود چهارسال که ترم چهارم نامزد شدم همسرمم ترم پنج تربیت معلم بود.البته از زمان دبیرستان ۱۸ سالگی همدیگه رو دوس داشتیم

هر جا تاپیک لاغری بود منم تگ کنین لطفا.ممنون میشم .
من فرهنگیان میخوندم همون تربیت معلم کارشناسی پیوسته بود چهارسال که ترم چهارم نامزد شدم همسرمم ترم پن ...

خیلی خوبه که از قبل بهم علاقه داشتین، منم همینطوری دوست دارم 🤗

خب نمیدونم واقعا باید چطور رفتار کنم  تا یه جایی حرفمو قبول نمیکنه خیلی ناراحت میشم و دوست دار ...

عزیزم از الان اینجوری حساس نباش.زمان خیلی چیزارو عوض میکنه.مثلا من خودم تو عقد یه چیزی میگفتم زمانش ک میرسید میدیدم نه بهتره یه کار دیگه کنیم ..از الان برای خیلی دور دورا تصمیم نگیرین

هر جا تاپیک لاغری بود منم تگ کنین لطفا.ممنون میشم .

من و طرفم تو دوران دوستی گفتیم عروسی نمیگیریم و میریم یه سفر خارج

برام مهم نبود مراسم

چون تعدیل شده بود،،،،دیگه تو عقد فقط میخواستم کارش اوکی شه

نامزدیمون طبق رسم دوطرفمون که بختیاری بودیم،،،،،و بخاطر کوچیک بودن سالن پذیرایی خونه بابا اینا،،،،با دعوت کردن بزرگترها برگزار شد و اون ها هم کلی کادو آوردن و پدرم شام داد اون شب به دعوتیا

عقد هم باز با دعوت خاله و دایی و عمه و عمو تو محضر برگزار شد و بعدش اومدیم خونه بابام و پذیرایی شدن مهمونا

من آرایشگاه رفته بودم و رفتیم آتلیه

خانواده ی همسرم خواستن دعوتی های مارو شام دعوت کنن خونشون ،،من گفتم نیازی نیس،،چون ما تفاوت عقاید مذهبی داریم،اونا باز لباس میپوشن و حجاب ندارن،فامیل های ما دارن

و فقط یه جشن کوچیک و بزن برقص تو خونشون برگزار شد با حضور خانواده ی من و چندتا فامیل اونا

اونا کلا کم جمعیتن

برای عروسی هم ،قصد جشن گرفتن نداشتیم دیگه

ب محض سرکار رفتن،،خونه گرفتیم و پول هم نداشتیم بریم سفر

البته پول کادوهارو ما گذاشتیم بانک مسکن ،،،،و بقیه ماجراها

درکل برای این جور مراسما نباید فقط نظر یه نفر تحمیل بشه

توافق باید انجام بشه

اگه واقعا جشن عروسی دوس داری،نباید تو دلت بمونه

مثلا عمه ی من الان پسرش ۲۰سالشه،،،جشن عروسی اونجور ک خواست براش نگرفتن،،،هنوز تو دلش مونده و حسرتشو داره


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687