فامیل هستیم. مادرشوهرشم ک میشه زنداییم ی شهر دیگن چون همو میخواستیم من گفتم باید بیای اینجا کارکنی زندگی درست کنی همسرمم اومد 8 سال دوست بودیم تا درس و دانشگام تموم شه بعد اومداینجا کار پیدا کرد زمانیکه شرکت میرفت واس خواب میومد خونه ما.ک الان یه ساله ازدواج کردیم و سر خونه زندگی خودمم
شبانه روز پیش هم بودیم 😂😉تو ماه یک هفته میرفت یه شهر دبگه واسه تدریس.آخ دلم تنگ شد واسه اون روزها. گاهی خجالت میکشیدم به مامانم بگم دوباره داره میاد😁بنده خدا شش ماهی که ما عقد بودیم همش تو آشپزخونه داشت غذا میپخت 😢😢ماهم تو اتاق عشق و حال . 😍
ببخشید به نظرتون کار درستیه؟من خواهرم توو عقده همش پیش همن و همشم خونه ما.به نظر من زیاد جالب نیست ا ...
ب نظرم اگه تو یه شهریید نه بیشاز حد موندنش اونجا درست نیست شرایطمن فرق داشت اول اینکه پسر داییم بود دوم اینکه خانوادش ی شهر دیگه بودن بازم طفلک میخواست خونه اجاره کنه بابام گفت نه بیا همینجا بمون
ببخشید به نظرتون کار درستیه؟من خواهرم توو عقده همش پیش همن و همشم خونه ما.به نظر من زیاد جالب نیست ا ...
من تو عقدم ولی هرروز پیش هم نیستیم به نظرم خوب نیس زن داییم همش با داییم بود هرروز و شب همسایه مادربزرگم میگفت عروست چرا بدون عروسی اینجاست همش😂😂😂😂 البته ما که کار نداشتیم ولی خیلیا میگفتن بعدشم حضورش خیلی عادی شده بود هم تو خانواده هم پیش داییم زن باید یه وقتایی برا خودش باشه وگرنه زود از چشم میفته به نظرم داییم میگفت من یه زنی میخواستم من همش پیگیرش باشم من دنبالش باشم ولی برعکس شد باید حدو حدودو رعایت کرد نه زیاد باهم باشن نه اینکه اصلا همو نبینن