پسره میگه من مهریه قبول ندارم و فلان ؛ نصفه خرج عروسی رو هم میخواد بذاره رو دوش ما !!!
گفتم نه اینجوری نمیشه که ! دیدم میخواد بره رو منبر ؛ گفتم هرچی برای خواهرت شرط و شروط داشتین و دفتر بله برون خواهرت و بیارین مثل اون مینویسیم
حدود ۳۰۰ تا مهریه داره ؛ یا کل جهاز با دامادشون بوده یا بخش عمده ش ؛ ک البته فک کنم همون کل جهاز و داماد اورده
اول اومد گفت باشه مثل همون ؛ ک من خر بشم و از خر شیطون پیاده بشم ؛ منم گفتم خب پس همین خوبه دیگه صحبتی نکنیم و همون شرایط خواهرت و مینویسیم ؛ ک گفت شرط و شروط میذاره منو عصبی میکنی و هرکی زندگی خودشو داره و همینم مونده اینکارو کنم و...
گفتم هرچی واسه دخترتون پسندیدین ؛ واسه عروستونم همونو بپسندین .