افتاده سر زبونم....من دیگه رد دادمو یا مکه ی مکرمه و اییی خداااااااا هم که جای خود دارن
نه تو میمانی و نه اندوه...ونه هیچ یک از مردم این ابادی...به حباب لب یک رود قسم...وبه کوتاهی ان لحظه شادی که گذشت...غصه هم میگذرد...ان چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...لحظه ها عریانند...به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز........لحظه هاتو قشنگ بساز
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
هنوز مادر نشدم،اما میدانم که خیلی دلم برای کودک نداشته ام تنگ شده.دلم لک زده برای کودکی که جای خالی اش تنها دغدغه زندگی ام شده.دلبندم هنوز ملاقاتت با خدا تمام نشده!تمام گفته ها وناگفته ها را تحمل کردم تا روزی تورا در آغوش بگیرم.بیا ک دیگر تاب نگاهای سنگین جماعت را ندارم!بیا و در مقابل دیدگان پدرت سر افرازم کن.راستش را بخواهی از روی پدرت هم خجالت میکشم.عزیزم،اینجا برای داشتنت دست به هرکاری زدم،هزار درد را متحمل شدم،من خودم را همین حالا مادر میدانم برای داشتنت از یک مادر واقعی هم بیشتر سختی کشیدم،بی منت!!!اما هیچکس مرا مادر خطاب نمیکند.میدانی تا تورا نداشته باشم هیچکس مرا مادر حساب نمی آورد..عزیزترین آرزوهایم،بیا و رویاهایم را سرو سامان بده
نه تو میمانی و نه اندوه...ونه هیچ یک از مردم این ابادی...به حباب لب یک رود قسم...وبه کوتاهی ان لحظه شادی که گذشت...غصه هم میگذرد...ان چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...لحظه ها عریانند...به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز........لحظه هاتو قشنگ بساز
ای محبوب من ! چه لذت بخش است نسیم یادتو آن گاه که بر دل های ما می وزد. چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو. چه شیرین و آزادی بخش است زندگی در کنار تو و زیر سایه لطف و رحمتت. چه سکر آور است جام های محبت تو که از چشمه های عشق نوشیدهمی شود. چه سخت و جگر سوز است آتش هجران و فراق تو . چه جان پرور است خنکای نسیم وصال تو. ای مهربان ترین مهربانان عالم .
نه تو میمانی و نه اندوه...ونه هیچ یک از مردم این ابادی...به حباب لب یک رود قسم...وبه کوتاهی ان لحظه شادی که گذشت...غصه هم میگذرد...ان چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...لحظه ها عریانند...به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز........لحظه هاتو قشنگ بساز