من شاعری بلد نیستم
اینو همیجور گفتم
امشب در دلم شور و هوایی برپاست
عشق قمر بنیِ هاشم برجاست
ساقی کرب بلا به این جهان می آید
ایها الناس علمدار زمان می آید
پدرش حیدر کرار یل دین می باشد
پسر دخت نبی را او معین می باشد
عباس نامیده شده شیر دژه بیت حسین
رسم دل عباس بگو تو یا حسین
یا ابولفضل