كم بودن فعاليت هاي زندگي : ركود و نداشتن مشغله كافي در زندگي و بيكاري و داشتن ساعات زيادي كه نمي دانيم با چه فعاليت هايي آن را پر كنيم و يا پر كردن آن با فعاليت هاي غير مفيد و بي ارزش مي تواند به احساس سستي و بي حوصلگي منجر گردد.
- نداشتن عزت نفس و اعتماد به نفس : اگر ارزش هاي وجودي خودتان را نشناسيد و آنها را باور نكنيد راجع به خودتان و زندگي تان احساس خوبي نخواهيد داشت. تنها انسان هايي احساس خوبي در زندگي دارند كه احساس خوبي نسبت به خودشان دارند و خودشان را به عنوان انساني خوب و كارآمد قبول دارند.
- شغل نامناسب : چنانچه كاري را انجام مي دهيد كه به آن علاقه نداريد خيلي طبيعي است كه از آن احساس لذت نكنيد، و هنگامي كه مي خواهيد به كار مشغول شويد بدترين احساس را داشته باشيد، و هميشه در زندگي احساس خستگي كنيد. دو چيز در زندگي باعث نيك بختي و احساس لذت در زندگي است : يكي همسر دلخواه و مناسب و ديگري شغل متناسب و دلخواه.
- مناسب نبودن رشته تحصيلي : اگر رشته تحصيلي شما مورد علاقه تان نباشد يا مطابق با استعدادهاي شما نباشد، پيشرفت چنداني در آن رشته نخواهيد داشت و تحصيل به مسئله بغرنج و عذاب آورتبديل خواهد شد