سلام دوستان میدونم تایم خوبی نیست ولی یه موضوعی دو دلم کرده من با یه نفر دوستم ۷ ماهه اصلا فاز ازدواج نداره میگه بهش فکرم نکنم تا اخر میگه دوست بمونیم یکی دیگه هست ۱۳ سال اختلاف سنی داریم ولی عاشقمه مریض بشم در خونس حتی گفتم این منطقه خونه دوس دارم رفته خریده و به شدت دنبال ازدواج کردنه به نظرتون چیکار کنم ؟؟
من نمیدونم تو تناسخ های بعدی قراره چی بشم ولی شاید همون حسرتی باشم که به دل میمونه؛شکوفه ای که قبل از شکفتن از سرما میمیره؛ رودی که هیچوقت به دریا نمیرسه و خشک میشه؛ شایدم باز یکی باشم که دوستت داره ولی نمیتونه داشته باشدت....کیدراما فقط کیدراما نیست یه سبک زندگیه:)
تو ول کن اولی نیستی دلت گیره به احتمال زیاد هم باهم رابطه ج دارید (قطعی نه احتمال میدم) دومی رو هم بخاطر سن بالاش و اینکه چون دلت با اولی هست نمی تونی به دومی فکر کنی > بهش فکر نمی کنی
تحلیل > اولی هه احتمالا تو رو واسه رابطه می خواد و تفریح صادقانه هم بهت گفته دیگه دیگه چجوری باید بهت بگه تا بفهمی ؟ دومی رو میشه روش حساب کنی راه حل ش اینه از اولی جدا بشی و چند ماه به خودت زمان بدی و توی این چند ماه مشاوره بری (شاید سه تا شش ماه) کم کم اولی ه از سرت میوفته (از دل برود هرآنکه از دیده برفت) و اون موقع به دومی فکر کن و رابطه ات رو باهاش جدی تر کن به این فکر کن تو اوضاع اقتصادی ناجور همچین موردی گیرت اومده که عاشق ت ه و همه کار برات می کنه خودش غنیمت ه
اطلاعاتی هرچند محدود در مورد مسائل روان شناسی دارم در همون حد اگر کمکی از دستم بربیاد دریغ نخواهم کرد
تو ول کن اولی نیستی دلت گیره به احتمال زیاد هم ...
دومی وضع مالیشم خیلی خوبه ولی اولی که باهاش دوستم هر شب گریه زاری که دوست دارم نرو میکنه بخدا گیج شدم من خودمم میخوام یجوری این رابطه رو تموم کنم سر و سامون بدم به زندگیم