ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
هیچ چیز به اندازه اعتماد مهم نیس.اعتماد اصلیه که اگه نباشه باید در این زندگی مشترک رو گل گرفت
اخه پسر همسایمونه از همه چی خبر داشت
منم همه چیو بهش توضیح دادم
ولی هرچی میشع میگ گذشتت اینجوری بوده اونجوری بوده میگ ازکجا معلوم دوباره تکرارنکنی
منم میخوام بهش ثابت کنم که توگذشته خیلی اشتباه کردم ودیگ نمیخوام تکرارشون کنم
خیلی بیش از حد بهم اعتماد دار
بخاطر این حرف ترجیحا باهاش ازدواج نکن
با کسی ازدواج کن که از گذشته ات خبر نداشته باشه هردوتون راحت ترید یا حداقل بدونه که گذشته ها گذشته و نخواد مدام به روت بیاره.
تو سعیت رو بکن. همین که میخوای جبران کنی معلوم هست که دوستش داری و قابل اعتمادی
ولی اگر دیدی ادمی هست که هی به روت میاره و با وجود اینکه تو دیگه تکرار نکردی هی میگه اگه اونطوری بشی چی، بیخیال شو و بذارش کنار
اره.ما اول باهم دوست بودیم چون دوستی جدی نبود من درحد دوست اجتماعی با ی نفر دیگه ام بودم بعد شوهرم فهمیدو این اولین بی اعتمادیش بود بعد دیگه اونموقع خیلی عاشق بود خودبخود دوباره اعتماد کرد باز تو سال اول این اعتماد به بدترین شکل ممکن از بین رفت اما بعد یکی دوسال خیلی بهم اعتماد کرد الانم ک ۶ساله ازدواج کردیم از لحاظ مالی ک همه چی به اسم منه از اونیکی لحاظم ک خودم هرجا بخوام برمو اینا چیزی نمیگه اعتماد داره.طول کشید تا دوباره اعتماد کنه خیلی سخت بود ی دوره حتی نمیزاشت تنها بیرون برم یا ارایش کنم یا حتی لاک اما الان از همه نظر راحتم بنظرم چون خیلی عاشق بود باز اعتماد کرد
چند سالته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
