گفتم کی میای گفت ممکنه پس فردا گفتم حتمی گفت حالا معلوم نیست دو بار بعدش باز پرسیدم الان دعوا کردیم سر همین قضیه خب خطرناکه دیگه منم موندم خونه مادرم البته مامانم طبقه بالا ماست بدم میاد هی تاریخ عوض میکنه
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
من زنگ زدم تبریک گفتم به پدرشوهر مادرشوهرم..خواهرشوهرم(مجرده) یکی از همکاراش بر اثر کرونا فوت کرده میترسم مامو بزارم خونشون مادرشوهرم گفت نمییاد گفتم اینا شرکار بودن تازه تعطیل شدن ببینیم چی میشه فعلا میترسم درک کرد نمیدونم دیگه،پدرشوهرم سر سنگین حرف زد مهم نیست والا جون بچه ی تو شکمم مهمتره منم دوست نداشتم اینجور شه اما خب کرونا امد دیگه چیکار کنیم.
نهایت من اگر برم میزارم ۹ فروردین که ۱۴ روز امن خواهرشوهرمیگذره ی سر برم
پسر گلم خوش اومدی👪برای سلامتی محمد حسینم یه صلوات مهمونم کنید
چرا تنها رفته.. من زنگ زدم تبریک گفتم به پدرشوهر مادرشوهرم..خواهرشوهرم(مجرده) یکی از همکاراش بر اثر ...
برادرش فوت کرده البته تابستان فوت کرد گفت شب عید تنهان بخاطر کرونا کسی نمیره پیششون تنها نباشن منم دلم سوخت گفتم عب نداره بره فردا یعنی امروز بیاد فهمیدم خانم برادرش و بچه هاش و دو تا از برادرای دیگش با خانوده دارن میرن گفتم نرو دیگه تو خطرناکه گفت مواظبم و این حرفا بعد بقیه بچه هاش تو وات ساپ کلی انتقاد کردن ک نباید میرفتید ممکنه یکیتون ناقل باشه شوهر من گفت نه به ریسکش می ارزه اگه مریض بشیم (اخه احمق زن و بچه داری اگه از کسی بگیری زن و بچه یسالت مشکل براشون پیش میاد) دیگه حرصم گرفت جون ما انگار براش کشکه
باورت میشه از سرکار میاد نزدیک 2ساعت با خواهر برادراش تلفنی تو اتاق حرف میزنه من تو پذیرایی تنهام بعد شام هم میخوابه من 5دقه بیشتر باهاش حرف بزنم با کله حرف میزنه و دعوام میکنه