2726

چطوره😶😶

دفعه اولم بود خو

دم همه اونایی ک راهنمایی کردن هم گرم😍

از من بعیدبود؛اما......عاشقت شدم ❤از تو بعید نیست.......جهان عاشقت شود....♡S♡

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

تو فر درست کردی😍😍 خیلی خوب شده

فقط 1 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
   ●۱۰♡فروردین♡ تولدمه😍  خانومی گل زندگی جدیدی شروع کردم لطفا از گذشتم دیگه نپرس♥️🙏 ..................به زودی🤩😍تیکر بارداری میزنم 🤰انشالله🤲🧿💟 دعاکنید 😔 انتظار فرزند سخته😔😓😢 اگه خواستی ته دلت برام یه صلوات بفرست💙♥♥♥♥   به لطف خدا و دعای شما دوستان در من دو قلب میتپه🥰🥺♥
2728
تو فر درست کردی😍😍 خیلی خوب شده

آره گلم؛چن ساعت پیش از نی نی سایتیا کمک گرفتم😁

از من بعیدبود؛اما......عاشقت شدم ❤از تو بعید نیست.......جهان عاشقت شود....♡S♡

خب حالا توام کامل به ما یاد بده

نوش جان

السلام علیک یا ربیع الانام و نضرةالایام                          سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگاران                               بهار۱۴۰۲

به به😍دستت طلا❤

قول میدم تو سال جدید کمتر عصبی بشم😫 قول میدم بیشتر درس بخونم...قول میدم قبل حرف زدن فکر کنم...قول میدم با کسی بحث نکنم...قوووول میدم😚😊😃😉❤💙🌷۲۹ اسفند ۹۸

خاهرم۲سالشه الان بغلم نشسته عکسو ک دید لباشو لیس میزنه میگ بهه بههههه😂😍

  اقا با من دعوا نکنین روحیم حساسه میزنم دهن مهنتونو آسفالت میکنم…    گفت:بمــان•گفتم:برای ماندنم دلیلی بیاور،،،،،،،،گفت:برنج خیسوندم                                    یه نگاه به خودت یه نگاه ب طرز فکرت بنداز..                                                  این دلیل اینجا وایستادنت❗️❗️❗️    

باریکلا آفرین✌✌

نوش جون💜💛

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730