هیچ کس اشکی برای ما نریخت ... هرکه با ما بود از ما میگریخت ... چند روزی ست حالم دیدنی ست ... حال من از این و آن پرسیدنی ست ... گاه بر روی زمین زل میزنم ...گاه بر حافظ تفائل میزنم ... حافظ دیوانه حالم را گرفت ... ما زیاران چشم یاری داشتیم ... خود غلط بود انچه می پنداشتیم
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ... هرکه با ما بود از ما میگریخت ... چند روزی ست حالم دیدنی ست ... حال من از این و آن پرسیدنی ست ... گاه بر روی زمین زل میزنم ...گاه بر حافظ تفائل میزنم ... حافظ دیوانه حالم را گرفت ... ما زیاران چشم یاری داشتیم ... خود غلط بود انچه می پنداشتیم