سلام دوستان یه بحث جدیه،دیگه من نمیفهمم چی میگیو اینا نداره،بابامو دوست دارم ولی بی دلیل ضرب وجرحم میکنه همون کتک واذیت که با یه وکیل حرف زدم گفت میتونی ازش شکایت کنی ونذاشت خواستگار بیاد دادگاه میتونه بذاره بدوان اجازه اون طبق شرایطی ازدواج کنی اگه طرفت خوب باشه ،اگه شدیدتر شد کاراش اینکارو بکنمو شکایت کنم؟کاش یه خواستگار خوب وپیگیر داشتم که نجاتم میداد ،اصن هیچکی درکم نمیکنه واسه انگیزه ادامه درس هم نیاز دارم یکی باهام باشه اونم تو این شرایط حتی جهیزیه هم ندارم هنوز ،میشه راه حل بدین ؟چطور بعدن با شوهرم رفتار میکنه ؟همون سن بالای پوادار واسه ازدواج بهتر نیست تا یه جوون بی پول که پولم نداره ومشکلاتت باهاش بدتر میشه؟
چندسالته
عزیزم اولا که برا حل مشکل به ازدواج و شوهر فکر نکن، فکر کن خودت مردی و باید از پس مشکلت بر بیای، انقد از بعد ضعیف وارد قضیه نشو، شوهر خاله منم روانی عه، بچه هاشو میزنه، دختر خاله ام آخرین باری که زدش، زنگ زد پلیس اومدن خونشون از باباش شکایت کرد، ازون موقع باباش باهاش حرف نمیزنه ولی دیگه کتکشم نمیزنه، همزمان با درس خوندن الان داره کار میکنه، داره رزومه قوی میکنه ، اگه درس بخونی و دانشگاه خوب قبول بشی و رزومه ات هم قوی باشه که کلا میتونی فاند بگیری از ایران بری و زندگی جدیدی شروع کنی، دختر خاله من دانشگاهش خوب نیست. اما داره همه تلاششو میکنه، اصلا هم به امید شوهر ننشسته تو خونه
بقیه نظرشون چیه؟
واقعا دلتون نمیلرزه؟
مشکل ما اینه خارج هم باشیم کمبودو داریم،من مشکلاتم از دخترخالتون خیلی بدتره،کلی خرجای دیگه وتربیت معلمو فرهنگیانمو مذهبیو محدودیمو نمیزارن بریم خارجو دبیریو نیوردم که پول جمع کنم برم خارج خودمم دوست دارم ولی نمیزارن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
