2777
2789
عنوان

شک و بدبینی

112 بازدید | 2 پست

سلام دوستان لطفن راهنماییم کنین من احتیاج دارم با کسایی صحبت بکنم شاید آروم بشم.من با جاریم زیاد رفت و آمد نداشتیم تا اینکه قطع رابطه کردیم چند وقت پیش دلم واسه شوهرم سوخت گفتم زنگ بزن ب داداشت و آشتی کنید.بعد از چند وقت برادرشوهرم ب زنش جلوی ما گفت که حرف دلتو به زنداداشم(من)بزن تا راهنماییت کنه.اونم بهم گفت ک من دوست دارم باشماها راحتتر باشم.یعنی تو برو با شوهره من منم میرم باشوهره تو.وقتی برادرشوهرم فهمید ک بهم گفته گفتش ک این مشکل اعصاب داره و سالی 1-2بار باید بستری بشه وشوک بگیره باهر خونواده ای که رفت و آمد کنیم حرفش همینه.نمیخوام دیگه ببینمشون فقط به اصرار شوهرم میرم اونجا وقتی هم میریم خوتشون میاد کناره شوهرم میشینه خیلی اذیت میشم شوهرم میگه این عقل نداره من فقط ب خاطره داداشم میخوام ک بریم اونجا

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز