امروز ک برای هفتم مادربزرگم رفتم
پسرخالمو بعد ۴ سال دیدم
ما با این خالم ارتباط نداشتیم تو این ۴ سال
اون الان ی پسر ۲۳ ساله بود و منم ی دختر ۲۳ ساله
چقد بزرگ شده بودین جفتمون
و زندگیمون چقد فرق کرده بود
اگ بگم اول ک دیدمش شک داشتم این همون پسریه ک هم بازیه کل دوران بچگیه من بود دروغ نگفتم
یکم طول کشید تا دوباره بخابیم باهم حرف بزنیم
ولی وقتی شرو ب صحبت کردیم
هردومون میگفتیم کاش هنوز بچه بودیم و چقد دل جفتمون برا اون روزامون تنگ شده بود:)
خیلی دلم گرف یهو