سلام بچه ها امروز مادر شوهرم رو دنده لج بود باهام بعد غروب ک شوهرم اومد یه عالمه خرید کرده بود بعد به شوهرم گفت درد و بلات بیوفته تو سر هر چییی زنه منم میدونستم منظورش منم اخه اخلاقشه به در میگه دیوار بشنوه منم گفتم الهییی امین هم مادرش هم زنش بعد گفت من که اسم تورو نیوردم منم گفتم مگه من بدم میاد شوهرم عشششق منه!بهش برخورد منم با شوهرم دعوام شد ولی ن جلو اون -بچه ها اخلاقم خیلی بده تا از هر کی ناراحت میشم فوری پیش شوهرم تعریف میکنم -مثلا میگم مامانت اذیتم میکنه ازش بدم میادو ....مثل کف دستم باهاش خو اخه اونم فحش میده منم از قصد میگم -ادمم نمیشم دوست دارم یه خورده سیاست داشته باشم ولی غرورم نمیزاره دوستم همش نصیحتم میکنه با ابجیم میگن قربون صدقه مادرشوهرت برو و کاراش و بکن و کادو بخر براش ولی چون اینکارارو کردم و اون بر عکسشو بهم ثابت کرده اصلا دل و دماغ این کارارو ندارم
شما ک خودتون عروسین اگه مادرشوهرتون در حضورتون لین حرفو بزنه چی میگین ؟اونوخ شوهرمو پر کرده بودن تو دعوا گفت مثل عروسا مردم میری کارای مامانمو میکنی ؟؟؟گفتم به من چه من کار کسیو نمیکنم اولا کردم چی عایدم شد که الان بشه جز حرفای تلخ نمیکنم حرص خودمم نمیخورم که احمق فرض شدم به خودم احترام میزارم والا کی الان کار کسیو میکنه توقع دارن زیرشونم من تمیز کنم