کاربر۹۶،لطفا واسه حاجتم یه صلوات بفرست💋،،.من یه شیرازیم و بهش افتخار میکنم، اگه مخالف نظرمی ریپلای نکن،اینجا تبادل نظره نظرها متفاوت.وقتی از تاپیک عکس رفتم و شما لایکم میکنید دلم میخواد بغلتون کنم،من یک فمنیسم هستم و مخالف سر سخت زن ستیزها.
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
نه بسته ام به کس دل نه کسته بس ده من بل هرچی بیشتر به مردم نگاه میکنم و اونا رو میشناسم بیشتر درک میکنم که چرا خداوند به حضرت نوح گفت: اول حیوانات رو نجات بده!!
داشت زير لب می خوند:"كه من باد ميشم ميرم تو موهات'👱♀️..."بهش گفتم به جای اينكه واسم كنسرت برگزار كنی 🎉پاشو كمک كن اين تختو جا به جا كنيم، كمرم درد گرفت به خدا!با شيطنت باز گفت:" ای بخت سراغ من بيا، كه رخت خواب من با خيال خامم گرم نميشه" 😂❤بهش گفتم از بد شانسيت كه بختت من بودم، قيافه ی ناراحت و اخمو به خودش ميگيره و آه ميكشه، ميگه هيييی😣...كنارش ميشينم، بهش ميگم پشيمونی؟ميگه: میدونی من يه تئوری دارم، ميگم كه هر كسى توزندگيش عاشق يک نفر بايد بشه، اون آدم درست يا غلط هميشه عاشق اون آدم ميمونه، دلش به ياد اون آدم گرمه👫،چشماش👀 به خيال اون آدم گرم خواب ميشه، دستاش👐 با خيال اون آدم گرم ميمونه.حالا ببين، چقدر بايد، خوش شانس و خوشبخت باشی، كه همونی رو پيدا كنی كه اونم شب ها با خيال تو ميخوابه، روزا به عشق تو بيدار ميشه❤. چقدر بايد خوشبخت باشی كه بين اين همه آدم كسى رو پيدا كنی كه همونطور كه اون وسط ذهنت جا كرده، توام وسط قلب اون جا كنی💑...بهش گفتم: تو پيدا كردی؟گفت: من خوش حالم، تو خوشحالی؟ همين الان؟😊 گفتم: خب آره، داريم خونه ی آينده مونو🏡 ميچينيم، تو كنارمی و خوشحالم، همه حالشون خوبه...حرفمو قطع ميكنه و ميگه: پس دوتامون💑 درست انتخاب كرديم،هيچكی پيش آدم اشتباهی خوشحال نيست..❤
داشت زير لب می خوند:"كه من باد ميشم ميرم تو موهات'👱♀️..."بهش گفتم به جای اينكه واسم كنسرت برگزار كنی 🎉پاشو كمک كن اين تختو جا به جا كنيم، كمرم درد گرفت به خدا!با شيطنت باز گفت:" ای بخت سراغ من بيا، كه رخت خواب من با خيال خامم گرم نميشه" 😂❤بهش گفتم از بد شانسيت كه بختت من بودم، قيافه ی ناراحت و اخمو به خودش ميگيره و آه ميكشه، ميگه هيييی😣...كنارش ميشينم، بهش ميگم پشيمونی؟ميگه: میدونی من يه تئوری دارم، ميگم كه هر كسى توزندگيش عاشق يک نفر بايد بشه، اون آدم درست يا غلط هميشه عاشق اون آدم ميمونه، دلش به ياد اون آدم گرمه👫،چشماش👀 به خيال اون آدم گرم خواب ميشه، دستاش👐 با خيال اون آدم گرم ميمونه.حالا ببين، چقدر بايد، خوش شانس و خوشبخت باشی، كه همونی رو پيدا كنی كه اونم شب ها با خيال تو ميخوابه، روزا به عشق تو بيدار ميشه❤. چقدر بايد خوشبخت باشی كه بين اين همه آدم كسى رو پيدا كنی كه همونطور كه اون وسط ذهنت جا كرده، توام وسط قلب اون جا كنی💑...بهش گفتم: تو پيدا كردی؟گفت: من خوش حالم، تو خوشحالی؟ همين الان؟😊 گفتم: خب آره، داريم خونه ی آينده مونو🏡 ميچينيم، تو كنارمی و خوشحالم، همه حالشون خوبه...حرفمو قطع ميكنه و ميگه: پس دوتامون💑 درست انتخاب كرديم،هيچكی پيش آدم اشتباهی خوشحال نيست..❤
من پلللنگ نیستم😂😂😫هیچ عملی ندارم❤لبامم ژل نیس سوم راهنمايي که بودم. يه معلم داشتيم که مي گفت هر انساني صورتش شبيهِ يه حيوونِ. حالا بنظرتون شما شبيهِ چه حيوني هستيد؟! هر کي براي خودش يه چيزي در مياورد. يه دوست داشتم اسمش سميه بود. کپ پنگوئن بود. هميشه هم مثل پنگوئن راه مي رفت. اما بلند شد با افتخار گفت: « من سگِ پا کوتاه هستم.» مام چيزي نگفتيم دلش بکشنه. چه اشکال داره؟ سگ نجيبِ خوبِ. بذار باشه يادمِ اون موقع بيشتريا آهو بودن. يعني به هر کي کمي رسيد چند بار پلک مي زد مي گفت من شبيهِ آهو هستم. حالا شبيهِ هر چي بودن اِلا آهو… يکيشون که کپِ بوزينه بود. يعني با بوزينه مثل گوجه اي مي موندن که از وسط له شده باشن ها اما باز رو يه پا واستاد گفت من آهو هستم😌خلاصه به ما که رسيد ما راس و حسيني صاف واستاديم گفتيم به ما مي گن شتر نمي دونم چرا کلِ کلاس ترکيد.چه کنم خو؟ اين داييمون از بچگي واس خاطرِ لبامون به ما مي گفت شتر. لب شتري، لب شتري از دهنش نمي افتاد لب شتری ک خوب بود بضی وقتام میگفت مارال شبیه شتره. معلممونم که تا اون موقع هم خودش و حفظ کرده بود پکيد از خنده.
من پلللنگ نیستم😂😂😫هیچ عملی ندارم❤لبامم ژل نیس سوم راهنمايي که بودم. يه معلم داشتيم که مي گفت هر انساني صورتش شبيهِ يه حيوونِ. حالا بنظرتون شما شبيهِ چه حيوني هستيد؟! هر کي براي خودش يه چيزي در مياورد. يه دوست داشتم اسمش سميه بود. کپ پنگوئن بود. هميشه هم مثل پنگوئن راه مي رفت. اما بلند شد با افتخار گفت: « من سگِ پا کوتاه هستم.» مام چيزي نگفتيم دلش بکشنه. چه اشکال داره؟ سگ نجيبِ خوبِ. بذار باشه يادمِ اون موقع بيشتريا آهو بودن. يعني به هر کي کمي رسيد چند بار پلک مي زد مي گفت من شبيهِ آهو هستم. حالا شبيهِ هر چي بودن اِلا آهو… يکيشون که کپِ بوزينه بود. يعني با بوزينه مثل گوجه اي مي موندن که از وسط له شده باشن ها اما باز رو يه پا واستاد گفت من آهو هستم😌خلاصه به ما که رسيد ما راس و حسيني صاف واستاديم گفتيم به ما مي گن شتر نمي دونم چرا کلِ کلاس ترکيد.چه کنم خو؟ اين داييمون از بچگي واس خاطرِ لبامون به ما مي گفت شتر. لب شتري، لب شتري از دهنش نمي افتاد لب شتری ک خوب بود بضی وقتام میگفت مارال شبیه شتره. معلممونم که تا اون موقع هم خودش و حفظ کرده بود پکيد از خنده.