بچشون گریه میکردددددد دلپیچه داشت زنه میگفت بیا ببریمش دکتر کرونا داره پسر عمم میگفت نه ولش کن اخرش پاشد با مشت و لگد افتاد به جونه زنش زنه همونجا دراومد رفت😐
الان رفته شکایت کرده زنگ زده خونواده ما بیاید برام شهادت بدید تو رو قرآن و چی و چی
بابام گفت ما چکار داریم به ما چه
من خودم زیاد کتک خوردم از شوهر آشغالم شکایت میکردم چون شاهد نداشتم رد میشد خودم درد کشیدم واقعا قلبم تیر کشید عین وحشی افتاد بع جونش
بهش گفتم من میام قسم میخورم فقط بع خونوادم نگو فعلا
واقعا نمیتونم سکوت کنم هر عواقبی ام داره برام به درک
سر هیچ و پوچ این زنه بدبخت رو گرفت باد کتک😐