وای نگو
ماه رمضان بود زمان ما بچها روشون نمیشد بگن ما روزه نمیگیریم
سحرم پا میشدم
ظهر رفتم تو آشپزخونه پشت میز قایم شدم دو بودی غذا میخوردم
یه هو دیدم بابام از خرید اومده داره میوه ها رو میذاره تو آشپزخونه
حالا منم قاشق جلو دهنم اینجوری😮😟😞
ولی بنده خدا به روم نیورد
تازه افطاری هم خوردم شک نکنه😂😂😂🤣🤣🤣