من پرستارم.تو از کرونا فقط جوک و مطلبش را خوانده ای اما من با ذره ذره وجودم از نزدیک آن را لمس کرده ام.شاهد سرفه های خشک و بدن تب دار بیمارم بودم که نصف شب بدلیل تنگی نفس شدید راهی آی سی یو شد.استرس این روزهایم هر روز بیشتر است.تو فقط نگران دستگیره اتوبوس هستی.و نهایت ترست با شستن دست می ریزد.من اما اینجا قورت می دهم نفس بیماران مشکوکم را که تعدادشان هم کم نیست.اینجا بدون هیچ تجهیزاتی فقط با یک ماسک ساده از بیمار کرونایی ام پرستاری میکنم.من انتخاب کرده ام که پرستار باشم.و دردمند دردهای بیمارم. امروز که کشورم با این بحران روبرو است هرگز از بار مسئولیتم شانه خالی نمیکنم.هموطنم در کنارت می مانم و برای نجاتت هر کاری که لازم باشد میکنم.حتی ساکشن ترشحاتی که میدانم به ویروس آلوده است.من انتخاب کرده ام که پرستار باشم....