مادرشوهر جان زنگ زدن بیا خونمو بتکون!!😡

😊

اگر زن بلد باشه از اول چجوری رفتار کنه حله

من فرهنگمون رو درمورد ازدواج غلط میدونم

دختر که به نوجوونی میرسه شروع میکنن زیرِگوشش گفتن که آره پس‌فردا که ازدواج کردی مالِ خانواده شوهرت هستی!حتی پدر مادر خودش 

یعنی از اول جا میندازن که عروس که شدی کلا دربست باید با خانواده شوهر باشی 

اینا ناشی از فرهنگ غلطه 

زن حتی وظیفه نداره تو خونه خودش کار کنه،اگرم کاری کنه بر حسبِ اخلاقیات و لطف هست،چه برسه خونه مادرشوهر

بله حتی برای شیر دادن به فرزندشم میتونه مزد از همسرش بگیره .این مردا خیلی پررو شدن.

وای یکی‌ از معضل هایی ک من باهاش روبرو هستم و دغدغمه 

کثافت خانوم از وقتی من عروسش شدم دست ب سیا سفید نزده همیشه ظرفای کثیفو میزاره میمونه تا من بیام بشورم 

خودش لم میده رو مبل ایرانسلشو رایگان میکنه تا ۳۰ ۴۰ نفر زنگ نزنه غیبت کنن ولکن نیست 

جالب اینجاس ب من میگه پرستو جاااااان بی زحمت ب پیاز درشت خرد کن بیام ناهار بزارم 

بعد میگه اونو تفت بده برم سبزی از اون یکی یخچال بیارم 

این برنجو بشور 

پرستو جان بی زحمت اینجارم ی جارو برقی بکش 

خیلی خر بودم ک گوش میکردم ب حرفش ، ولی شوهرم چون سنش کم بود ۲۰ سالش بود و هیچی نداشتیم مجبور بودم ب حرفش گوش بدم ولی الان هر اتفاقی هم بیوافته دیگه سواری نمیدم

خونه مامانم هیچ کاری نکردم هیچچچچ کاری 

ی آب میخواستم مامانم میاورد وامیستاد بالایرم بخورم لیوانو ببره !!!! 

عاشقتم با این راه حلت.... 

خیلی با سیاستی یادم باشه هر مشکلی داشتم بیام پیش خودت

منم همینجوریم بخدا

تقصیر خودته 

از بس برای خودت ارزش قایل نبودی 

مثل کلفت تو رو میبینه 

انتظاراتشونو بردی بالا 

من که خونه مادرشوهرم از  اول دست بسیاه وسفید نزدم 

الان هم انتظاری ندارن 

از بس انجام دادی دولا خم شدی رفته تو پاچت 

شده وظیفت 

عزیزم از دستم ناراحت نشو عصبی شدم یه لحظه خودمو گذاشتم جا تو     کلی عصبی شددم 

واکسن بچه رو زدی 

بهانه کن 

دور ازجون بچه 

بگو حالش خوب نیست 

بگو علایم سرماخوردگی داری 

بگو کمرم  درد میکنه 

البته همه اینها دور از جونتون 

بگو من کار دارم ....درد دارم.... بگو خونه تکونی خودم مونده وقت ندارم... ولی نرو ک عادت میکنه

بگو امسال سختمه شما كارگر بيار من پولشو از شوهرم ميگيرم ميدم

بزا خجالت بكشه

يا بهونه بچه تو كن

يبار نه بگو يه عمر راحت باش

شوهر اصلا نباید ناراحت بشه 

خیلی بستگی به شوهر داره به خدا

من خونه مادرشوهرم یه سفره میخوام کمکشون جمع کنم شوهرم چند بار میگه تو بشین من جمع میکنم 

یا اینکه تو بیا بشین نمیخاد جمع کنی 

اینا باعث شده مادرشوهرم یه ظرفم نمیذاره کمکش بشورم 

فقط یبار خونه مادرشوهرم ظرف شستم اونم اون خونه نبود منم تنها بودم از بیکاری شستم

عزیزم اونا دستشون خراب میشه ناخنشون می‌شکنه درست مثل خواهرشوهرمن،دوسال پیش رفتم خونه مادرشوهرم یه سبزی محلی به اسم پیچک هست وقتی خردش کنی آخیلی خیلی وحشتناک اشکت می‌ریزه چشمات  میسوزه من اصلا نمیخورم مادرشوهرم گولم زد گفت بیا اینو خرد کن واسه چشمات خیلی خوبه بخدا زجرکشیدم من الرژی دارم اونوقت دخترش تو اتاق خواب بود برادرشوهرم دراتاق باز کرد داد زد سرش مادرش ببند در رو بوش به فلانی نزنه اذیت بشه هیچوقت یادم نمیره بعدظهرم درستش کرد خواهر شوهرم دولپی میخورد منم اصلا نخوردم چون تنفردارم ازاین سبزی

استارترِ عزیز با سیاست هایی که بهت یاد دادن  بپیچون و نرو 

آخه واسه سلامتی خودت و دخترت خطرناکه 

تو اسلام هم میگن کاری که خطرش سلامت رو تهدید کنه حرامه 

به هیچ وجه قبول نکن که بری 

به نظر من واکسن بچه رو بزن ،بعدش بگو تبش قطع نمیشه.یه چند روز اینجور معطل کن.بعد بگو خودم مریضم

بگو رفتم واکسن بزنم چون کمی تب داشت نزدن گفتندبعدبیارینش 

گفتند

چندروز چون تب داره نبرش بیرون...

توقع شوهر شما زیادیه عزیزم مثل شوهر من.مگه اون مثل پسر برای مادر شما هست؟من شوهرم پدر مادر خودشو بیمه کرده پول میده بهشون میره کمک میکنه بعد به من میگه تو هم باید کمک کنی میگم درسته پدر مادر من نیاز ندارن اما حاضر بودی اونهارو هم ساپورت کنی میگه نه مگه من پسرشونم  منم گفتم منم نه دختر مامانتم نه کلفتش