ماکه قراربودبریم شمال ویلای خواهر شوهریه هفته ای که نشد....
چشم به فردا دوختم شاید از من ما بشه گره دلتنگیام با دستای تو وا بشه..... ********************************* نه جونمو بگیر نه پای من بمیر منو همیشه زندگی زده صدا اگه صداست خدا همون خداست چرا همیشه حال ما بده .....تو فرصت کمت نفس کشیدمت که زندگیمو زیر و رو کنم....بخاطر خودم شبیه تو شدم که آرزوتو آرزو کنم😔
کلی کارداشتم هیچ خریدی نکردم نه خودم نه شوهرم نه بچه ها.میخواستیم ازاول بریم سفر تااخر عیدباخانواده خودم وخانواده شوهرم.میخواستم میز نهارخوری بخرم وکلی کاره دیگه.بیخیال فقط میخوام این روزا بگذره وتموم شه
مـــــــرد که تو باشی...زن بودن چه خوب است...از میان تمام مذکــــــــرهای دنیا فقط کافی ست پای تو در میان باشد...نمیدانی برای تو خانـــــــــووووووووووم بودن چه کیفی دارد.خدای مهربونم همیشه ازت پسری میخواستم عین شوهرم،شبیه مرد زندگیم...ممنونم به خاطر این هدیه شیرینت...مرسی که پسرک نازم شبیه باباشه...
در قحطی نیشابور ،چهل شبانه روز در شهر گشتم،نه در هیچ مکانی صدای اذانی بود،نه درِ هیچ مسجدی گشاده...آنجا دانستم که نام اعظم خداوند "نان" است. مصیبت نامه عطار نیشابوری