بچها میخوام دردو دل کنم بهم راه کار بدین. یه ساله عروسی کردم شیش ماهم عقد بودیم. عروس اخریم و22 سالمه. مشکلم اینجاست مادر شوهرم خیلی دخترشو غیر مستقیم میزنه تو سرم. 30 سالشه و دوتا بچه داره. و 0ندسال پیش عروسی کردن و خونه و ماشینم دارن. ولی ما تازه عروسی کردیم و ازونجایی ک شوهرم از قتی میرفته سرکار کمک خرج خانوادش بوده نتونسته قبل ازدواج چیزی پس انداز کنه. مادر شوهرم همیشه میگ دخترم تروفرزه دخترم زرنگه وقتی تو خونه بوده خونم برق میزده. بخدا منم دختر اولیم و ب تمیزی خونه پدرم و خونه خودم خیییلی اهمیت میدم ولی نمیدونم چرا فقط اون. اوایل ازدواجمون چون شوهرم یه هفته درمیون شیفته خب من میترسیدم تنها بخوابم میرفتم خونه بابام. یه بار ب مامانم گفت دخترای این دوره زمونه از سایه خودشونم میترسن. دختر من با شکم جلوش خونش تنها میخوابه یبارم یه حرفی زدیادم نیس دقیق ولی منظورش این بود کسی ک میترسه پالونش کجه. میترسه در نبود شوهرش بخوابه. ینی دختر من ک میخوابه پاکه. من چون با شوهرم شیش ماه دوست بودم همیشه میگ دختر من 26 سالش شد کسی اسمشو نیاورد انقد پاکو با حیا بود یه عالمه خواستگار داشت. سر هرچیزی بگین میگ دخترم دخترم. سر داروهای ویتامینه بارداری میگ چرا ظهرا میخوری. (برا راحتی کار اسمش میزارم نرگس) . نرگس. صبحا میخورد. صبحا بهتره با اینک بخدا یه خواهر شوهر عقب مونده ی دارم ک خدا میدونه🤕🤕 کلا خانواده شوهرم از نظر فرهنگی یکم عقبن خصوصا مادرشوهرم. خلاصه. عقد ک کردیم حتی برام حلقه نخریدن شوهرمم اونموقع نداشت و من با این شرایط کنار اومده بودم. ولی خب پدر مادرش براحتی میتونستن یه حلقه کادویی برام بخرن ولی نخریدن. با یه جعبه شیرینی عقد مردم😔شوهرم کارشو ول کرده بود و بیکار بود. عقد کردم و تا وقتی شوهرم کار پیدا کنه خرج منو شوهرم رو بابام میداد. بابام برام انگشتر وساعت خرید برای شوهرمم. و برای اینک شوهرم همش خونه ما بود بابام میگفت زودتر عروسی میگیرم براتون برین سرخونه زندگیتون و جهازمم یه شبه گرفت. شوهرم تازه رفته بود سرکار و کلا یه حقوق تا اون موقع بیشتر نگرفته بود. خداروشکر ک شوهرم کاری بود. قرار شد شوهرم بره با خانوادش صحبت کنه ک میخام زنم رو ببرم خونه خودم و خرج عروسی ندارم و پدرخانمم قرار شده خرج عروسیمون بده هم از طرف من هم از طرف خودشون....واسه اینک من بچه اول بودم بابام ب شوهرم گفته بود مهمون کمتر دعوت کن ک من بتونم بیشتر دعوت کنم چون شوهر من بچه 5 می بود ک ازدواج میکرد. شوهرمم قبول کرد. وقتی ب مادرش گفته بود مادرش دعوا راه انداخته بود کنه ماهم 35 خانواده اوناهم 35 تا😏 ولی ما 100 تا دعوت داشتیم. شوهرمم گفته بود لااقل یه وام و دارین قسطاش خودم میدم ک هرچقدر میگید دعوت کنم اونام میگفتن نه ما وام ور نمی داریم. با اینک براحتی میتونستن. خلاصه خیلی اذیتم کردن تا راضی شدن آخرشم میگفتن پاکتا ک جمع شده واسه خودتون. منم میگفتم یه هزار تومن شوهرم نتونسته بده این حق من نیست حق بابامه. بزور دادم ب بابام. و مادرشوهرم باهام بیشتر از قبل چپ افتاد. یادمه شب حنا بندونم دیرتر از همه اومدن مثل غریبه ها با منتو سیاه😔 همه نگا میکردن. بعد فهمیدم میگفته خرج حنا بندون میدادین ما دعوت کنیم مهمونامون براعروسی😏😔خرج حنابندون خالهام داده بودن.بچها خیلی مادر شوهر بی فرهنگی دارم. همش جلو شوهرم میگه دخترم فلان چیزو خرید فلان کارو کرد فلان وسیله رو خرید خب ما الان یکم دستمون تنگه شوهرم خیلی ناراحت میشه میگ مامانم دامادمون میزنه تو سرم. همش میگ دخترم قناعت کرده شوهرش خونه ساخته درصورتی ک پدرشوهر دخترش کمک کرده تا جایی ک یادمه دخترش یه وجب لباس برا بچش میگیره همیشه 200.300. و من الان دارم به سختی قناعت میکنم. که یا سایه بالاسر بخریم. ولی دیده نمیشه که نمیشه😔
خدایا ازت ممنونم که منو مورد لطفت قرار دادی و صدامو شنیدی
من بعد 11 ماه باردار شدم و اون دخترش با یه بار. کسی نمیدونست اقدامم. و من راجع ب این قضیه و بچه با هیشکدوم حرف نمیزدم میگفتم فعلا نمیخوایم. همش میگفت من دخترم ماشالله با یبار گرفته. غیر مستقیم میگفت تو نگرفته چند ماهه
خدایا ازت ممنونم که منو مورد لطفت قرار دادی و صدامو شنیدی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خدایا هرجای ایرانم که دست میزنم درد میکند خودت مراقبمون باش😞 عضو کمپین مبارزه با کلمات تهوع آورِ:شوشو(شوهر) عِجقم(عشقم)🙊آخایی(شوهر)🙊عجیجم(عزیزم) پِری آقایی(شوهر) آز(آزمایش) سز(سزارین) اپی(ایپلاسیون)😳خخخخ(خندیدن مجازی)😤ازد(ازدواج)😞تودلی(جنین)😩چِلا(چرا)😖پسمل(پسر)😏دخمل(دختر)😕ریپ(ریپلای)😯رل(دوست پسر و دختر)😭دویوق(دروغ)😭عخی(آخی)👊پروف(پروفایل)😛خوشمل(خوشگل)👊کنجد(بچه)😩😩😩ز (زنگ زدن)😨
من همیشه دست پر میرفتم دیدنشون. ماهی و تخم مرغ محلی. گوشت مرغ کلی براشون میبردم. ولی درست نمیکرد میگفت ما نمیخوریم. پیف پیف ماهی بو میده. تخم مرغ بود میده🤕 من کشک صنعتی نمیخورم😔
خدایا ازت ممنونم که منو مورد لطفت قرار دادی و صدامو شنیدی
اووووووووووه اهمیت نده به حرفاش مادر شوهرم که میخاد اعصابمو بهم بریزه یا اینجوری عین دیوار ن ...
😂😂😂😂😂😃😃😃😃
خدایا هرجای ایرانم که دست میزنم درد میکند خودت مراقبمون باش😞 عضو کمپین مبارزه با کلمات تهوع آورِ:شوشو(شوهر) عِجقم(عشقم)🙊آخایی(شوهر)🙊عجیجم(عزیزم) پِری آقایی(شوهر) آز(آزمایش) سز(سزارین) اپی(ایپلاسیون)😳خخخخ(خندیدن مجازی)😤ازد(ازدواج)😞تودلی(جنین)😩چِلا(چرا)😖پسمل(پسر)😏دخمل(دختر)😕ریپ(ریپلای)😯رل(دوست پسر و دختر)😭دویوق(دروغ)😭عخی(آخی)👊پروف(پروفایل)😛خوشمل(خوشگل)👊کنجد(بچه)😩😩😩ز (زنگ زدن)😨
وقتی فهمیدم باردارم خیلی خوش حال شدم مثل همه خانوما ، ولی این حس وقتی دو برابر شد که فهمیدم یه انسان از جنس خودم تو دلم دارم، مثل خودم لطیف، احساساتی، مثل همه دخترای این سرزمین مهربون، من خوش حالم که یه دختر تو دلم دارم، که وقتی به دنیا بیاد موهای طلایی رنگشو براش خرگوشی میبندم، وقتی اولین بار بهم بگه مامان همون جا میمیرم و زنده میشم وقتی اولین بار مقنعه سرش کنه و بره مدرسه من با ذوق نکاهش میکنم، وقتی یه دختر موفق تو جامعه باشه من به خودم افتخار میکنم، دلوین عزیزم، تو اومدی تو زندگیم که بشی همه چیزم، دختر داشتن حس متفاوتیه، و مامان یه دختر بودن متفاوت تر❤
من بعد 11 ماه باردار شدم و اون دخترش با یه بار. کسی نمیدونست اقدامم. و من راجع ب این قضیه و بچه با ...
خاااااک بر سرش از تختخواب دخترشم خبر داره
چقدررررر بی فرهنگ
خدایا هرجای ایرانم که دست میزنم درد میکند خودت مراقبمون باش😞 عضو کمپین مبارزه با کلمات تهوع آورِ:شوشو(شوهر) عِجقم(عشقم)🙊آخایی(شوهر)🙊عجیجم(عزیزم) پِری آقایی(شوهر) آز(آزمایش) سز(سزارین) اپی(ایپلاسیون)😳خخخخ(خندیدن مجازی)😤ازد(ازدواج)😞تودلی(جنین)😩چِلا(چرا)😖پسمل(پسر)😏دخمل(دختر)😕ریپ(ریپلای)😯رل(دوست پسر و دختر)😭دویوق(دروغ)😭عخی(آخی)👊پروف(پروفایل)😛خوشمل(خوشگل)👊کنجد(بچه)😩😩😩ز (زنگ زدن)😨