یادم آید زیر باران با تو بودم با تو تنها
زیر باران با تو بودم زیر باران با تو تنها
باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته ره می سپارد امشب
این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از قلبم گناهم
این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من
کی رود از خاطر من آخرین بوسه شبی در زیر باران
رفتی و کردم صدایت اما در آغوش شب گشتی تو پنهان
گرید به حالم کوه و در و دشت از این جدای