خاک تو سرشون بهترین روزای پسرشونگ خراب کردن دیگه
البته نا گفته نماند ها مادرشوهر منم تو عقدم وقتی سوهرم اومد که من جلوش برقصم با خواهر شوارم گفتن ما مسموم شدیم رفتن وسط مهمونی تو روز عروسیمم از آرایشگاه من وقت گرفته بودن الکی یه آرایشگاه دیگه رو میگفتن بعد روز عروسی تو آرایشگاه یه سلامم نگرفتن ولی چون همیشه شوهرم پیشم بود زیاد باهاشون درگیر نشدم بخاطر شوهرم همه نوره احترام کردم ازشون متنفر نشدم
وگرنه همه مادرشوهر و خواهرشوهرا یه جوری کرم میریزن