بچه ها من خیلی خسته شدم دیگه...همشم از این تاپیکای این مدلی میزنم اخه جز شما کسیو ندارم که باهاش دردودل کنم...اخه کجای کارای من اشتباهه...شوهرم چند وقته یه جوری شده ...من وقتی میرم خونه مادرم اینا شهرستان وقتی برمیگردم تا ۲ الی ۳ هفته این خیلی مهربون و خوش اخلاق میشه و قدرمو میدونه..از اول زندگی همین بوده..بعدش انگار دلشو بزنم..دیگه ن حرفی میزنه نه جایی باهم میریم نه حتی خودش جایی میره ها فقط تو خونست روزا غروبا هم تا نصفه شب سرکاره...شبا یک ساعتو نیم تاخیر داره میگه سرم شلوغه..کاسبه...ساعت یک و نیم میاد...حتی شامم نداشته باشیم خودش نیمرو میزنه به منم میگه بیا بخوریم...فقط خدا نکنه بهش حرفی بزنم ...همش میگه غر غر نکن اه ..داد میزنه قیافه میگیره ...الان ی هفتست این طوری شده ولی خودش میگه تو بد شدی غر میزنی...خودش مدادم سرم غر میزنه من میگم چرا غر میزنی میگه من غرام بانو فرق داره تو رو اعصابی...مثلا میگم بابام فلان کارو کرده میگه بابات اسکله گفتم تو اگ با پدرو مادر خودت بی ادب حرف میزنی حق نداری با خانواده منم همین طور باشی ی دفه عصبی شد گف من خیلیم مودبم ..باز قیافه گرفت در عین حال رفت سبزی پاک کرد و شست...تمام مدت روز فقط تلویزیون میبینه دوستان گفتن توهم بشین ببین چندروز پیش ...منم نشستم خندیدم و دیدم و تخمه و ناهار ...بعد دستو زد ب شلوارم خورشتی شد گفتم عه دستتو چرا میزنی به من گفت اه اه ادمو فراری میکنی از خودت...دیگه قهر کرد...داشت میرفت سرکار گفتم برو سر راه کفشتو از کفاشی بگیر دادم تعمیرش کنن میگه خودت برو من حال ندارم..میگم چی میشه بری میگه ول کن حال ندارم غر نزن اه خفه شو منو سگ نکن دارم بهت اخطار میدم بتوچه ک من باچی برم سرکار دوس دارم بالباس مهمونی برم..یه هفتس ک داره با لباس مهمونی میره سرکار...بعدم درو کوبید و رفت گوشیشم جاگذاشت...اخه این چ وضعیه...زندگیم یکنواخته بچه هم دوس نداره
چی بگم والا..مشکلتون چیه با هم
هم خوبی داره هم بدی.
بنظرم ی سر دوباره برو خونتون😉😉
یه تغییر در سبک زندگی میتونه حالتون رو خیلی بهتر کنه.
مشکل مالی نداره؟
کارش چیه؟؟؟؟
یه مدت بزن به بی خیالی
اصلن برات مهم نباشه فک کن داری تنها زندگی میکنی....
ما تو زندگیت نیستیم شاید واقعن غر میزنی خودت متوجه نباشی...
یه‌مدت فک کن اصلن نیست تا ازت نپرسید حرف نزن.اگرم چیزی گفت با یک کلمه جواب بده....دم پرش نشو...اصلن باهاش حرف نزن گیر نده..توجه نکن بهش
واسه خودت باش یه‌مدت
فک‌کن مجری
کجا زندگی میکنی؟چیکار میکنی؟درس کار چی؟؟؟
فروشنده میوه فروشیه ..پول خوبی در میاره خداروشکر...فقط ماشینشو فروخت دیگه نتونست بخره...وام رفت بگیره دوتاضامن برد همه چی ردیف شد ی دفه ی سوتی تو بانک داد گفتن دیگه وامتو نمیدیم الان ۳ هفتس داره میره میاد...نمیتونم اخه من خیلی تنهام ی دفه حرف میزنم ...اون بی اعصاب شده وگرنه من ک بدیشو نمیخام...همش میگه ازت فراری میشم...درس و کار ندارم بیکارم
چی بگم والا هرکسی یه مشکلی داره
خوب غر نزن ، مدتی کلا حرف نزن ! ببین چی میشه ، تا میاد یه کشک بزا دهنت خیس بخوره تا شب ، اگه سوال پرسید کشکو درار جواب بده باز بزار دهنت ، سر یکماه خوب میشه ، امتحان کن !
بله خیلی عالیه در صورتی که خود همین کار کردن دلیلی برای اختلاف نشه خدای نکرده،
ولی اگه این تغییر طوری باشه که همسرتون هم درگیر بشه طبیعتا خیلی بهتره، مثل همون فرزند آوری که فرمودید.
شوهرتون هم به نظرم یکم در حال حاضر درگیری ذهنی داره که ایشاا.. به مرور رفع میشه، خیلی از آقایون نمیتونن تمییزی بین کار و خونه در نظر بگیرن و درگیری ذهنیشون و مشکلات بیرون رو به خونه هم با حرفاشون و کاراشون انتقال میدن. یکم مدارا و از خود گذشتگی از طرف خانم و شناخت خانم از همسرش که چه کارها و حرفهایی توی خونه میتونه دغدغه هاشو کاهش بده میتونه حائز اهمیت باشه.
حرفامو بهت میزنم میدونم نارحت میشی ولی میگم تا وجدانم اروم بشه.....
بچه ای......نمیدونم چن سالته ولی خیلی بچه ای
بزرگ نشدی...تو همون کودکی موندی
نمیدونم‌دلیلش چیه......انگار تکلیف ت با خودت معلوم نیست..نمیدونی کی هستی .چی هستی.چی میخوای..فقط داری روزارو میگزرونی..هدف نداری...نمیدونی چی از زندگیت، اینده ات ،..میخوای....
تنهایی و افسرده...انگار وسط باتلاقی...دست وپا میزنی ولی بیشتر فرو میری.....برو پیش مشاور برو فقط بزار خودتو بشناسی....
ارسال نظر شما
