من آبان ماه بود فهمیدم بعد 5 سال باردارم مامانم همسایه بود زنگ زدم برام تست بگیر بیا
اومد تست کردم دیدم 2 تا خط افتاد خودمو زیاد شاد نشون ندادم
مامانم زنگ زد به شوهرم گفت مبارکه بابا شدی اونم خیلی سرد برخورد کرد چون اصلا راضی نبود
بعد زنگ زد به داداشم فداش بشم یکساعت بعد با یه عالمه خوردنی و 2 دست لباس اومد خونمون
مادرشوهر بیشعورم طبقه بالا بود فهمید گفت شاید پریودت تاخیر داره برو دکتر بعد با اعتماد بگو
داداشم عصبانی شد گفت حاضر شو ببرم آزمایش وقتی جواب مثبت شد داداشم گفت ببر تف کن تو صورتش کثافط