من نزديك عروسيمه زيادم وقت نداريم
ديروز خودمو خواهرم رفتيم ارايشگاه نوبت گرفتيم قرار بود مادر شوهرمم بياد ولي كار پيش اومد واسش نيومد
خلاصه يكم ناراحت شد امروزم شوهرم گفت حتما يه زنگ بزن بپرس ازش كه وقت داره واسه لباس بريد فاكتور بنويسين منم زنگ زدم ولي حس كردم ناراحت شد 😕فكر كنم توقع داشت من صبر كنم تا خودش زنگ بزنه هر چي به شوهرم گفتم تو زنگ بزن گفت نه خودت بزن 😏