2733
2734

اونایی که میخوان بچشون 99/9/9 ب دنیا بیاد از الان باید کارای اداریشو انجام بدن 😂🤦🏻‍♀️😝

حالم اونجوریه که نامجو میگه : جهانِ مرا مِه گرفته سرتاسر ...

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

از دیروز صد نفره این تاپیکو میزنن😐

بسه دیگه ساییدین مارو😓

تو مرا جان و جهانی❤💍❤M     من همینم که میبینی...مغازه نیستم که به سلیقت دکور بزنم.     به من نگین التماس دعا..تو بارگاه الهی بفهمن با من در ارتباطین براتون گرون تموم میشه😂😓.      فضای مجازی تا جایی خوبه که پای فامیلا توش باز نشه..که اگه باز بشه میشه فضای جاسوسی😐       ساعت۳صبح از پارتی بر میگردین خانوادتون چیزی بهتون نمیگن؟من۱۲به بعد نمیرم دسشویی که نفهمن بیدارم😕
2738

من ميخوام اون تاريخ ازدواج كنم 

يني دقيقا چند ماه فرصت دارم داماد پيدا كنم ؟

سرمن یه سمساری قدیمی وشلوغ پلوغه که توش همیشه جنگه.بین امیدوناامیدی.بین خنده و گریه.بین رسیدن و نرسیدن.بین ولش کن و تو می تونی.توی سرمن همیشه هزارتا زن کولی دارن کل میکشن همیشه دونفردارن سر قیمت ی قاب عکس قدیمی چونه میزنن،همیشه یه بااحتیاط برانید داره قدم میزنه.دلم یه موزه ی قدیمیه.ی موزه ای که فقط یه نفررو برای دیدن داره.توی دل من نگاه توریخته رو درودیوار.توی دل من هواپره ازکشش افقی لبای تو.پر از بزن بریما.توی دل من همیشه هزارتا نظامی دارن یک صدا میخونن پایان شب سیه سپید است ...شاید برای همینه که من هیچوقت دختر عاقلی نبودم!به هر حال صبح میشه این شب 
من ميخوام اون تاريخ ازدواج كنم  يني دقيقا چند ماه فرصت دارم داماد پيدا كنم ؟

عروسی من ۲۵ تیر ۹۵ بود

هرچی گفتم بزارید پنج مرداد بی تربیتا قبول نکردن

بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
عروسی من ۲۵ تیر ۹۵ بود هرچی گفتم بزارید پنج مرداد بی تربیتا قبول نکردن

چه حيف😐

حالًا تولد من ١٣٧٨/٨/١٩هست 

ولي به همه ميگم١٣٧٨/٨/١٨

فقط بخاطر ي روززز

سرمن یه سمساری قدیمی وشلوغ پلوغه که توش همیشه جنگه.بین امیدوناامیدی.بین خنده و گریه.بین رسیدن و نرسیدن.بین ولش کن و تو می تونی.توی سرمن همیشه هزارتا زن کولی دارن کل میکشن همیشه دونفردارن سر قیمت ی قاب عکس قدیمی چونه میزنن،همیشه یه بااحتیاط برانید داره قدم میزنه.دلم یه موزه ی قدیمیه.ی موزه ای که فقط یه نفررو برای دیدن داره.توی دل من نگاه توریخته رو درودیوار.توی دل من هواپره ازکشش افقی لبای تو.پر از بزن بریما.توی دل من همیشه هزارتا نظامی دارن یک صدا میخونن پایان شب سیه سپید است ...شاید برای همینه که من هیچوقت دختر عاقلی نبودم!به هر حال صبح میشه این شب 
از دیروز صد نفره این تاپیکو میزنن😐 بسه دیگه ساییدین مارو😓

نخون گلم مجبور نیسی خواهرمن 

حالم اونجوریه که نامجو میگه : جهانِ مرا مِه گرفته سرتاسر ...
عروسی من ۲۵ تیر ۹۵ بود هرچی گفتم بزارید پنج مرداد بی تربیتا قبول نکردن

چرا اگ بود خیلی باحال میشد

حالم اونجوریه که نامجو میگه : جهانِ مرا مِه گرفته سرتاسر ...
من ميخوام اون تاريخ ازدواج كنم  يني دقيقا چند ماه فرصت دارم داماد پيدا كنم ؟

بجم دیره هاااااا وقت نیس 

حالم اونجوریه که نامجو میگه : جهانِ مرا مِه گرفته سرتاسر ...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز