سلام. دو ساله ازدواج کردم. یه روز تو دعوا به شوهرم یه بی حرمتی کردم که نباید می کردم. خودم فهمیدم اشتباه کردم ولی از اون روز به بعد شوهرم توی دعوا همش بی حرمتی میکنه. همش بهم فحش و ناسزا میکه. حتی منو به اسم بعضی از حیوونا میخونه! 😔😢😭منم میخوام هیچی نگم سکوت میکنم که خب اونو عصبانی ترش میکند.بعضی وقتا تو دعوا به پدر و مادرش فحش میده و یا به پدر و مادر خودم فحش میده که خب این یکیو نمیتونم تحمل کنم و بازو و صورتش رو چنگ میزنم که زخم میشه. اونم محکم بازومو فشار میده و منو میزنه تا بازوم کبود میشع. دیگه نمیدونم چکار کنم. بعضی وقتا فکر مردن خودم یا اونو میکنم. خیلی وقتا تو فکر جداییم. خداجون چندروزه یه پسر ناناز بهم داده. من خانوادم رو دوس دارم. شوهرمو دوس دارم. حتی گاهی که یه ذره دیر میکنه یا گوشیش از دسترس خارج میشه دلم براش شور میزنه که نکنه بلایی سرش اومده باشه. زندگیمو دوس دارم. فقط امان از زبونش. واقعا نمیدونم چکار کنم که زبونش رو کنترل کنه. اهل دمنوش هم نیست. خدایااااااااا.. 😩😢
همینطور ک ما دهن مونو بستیم و در مورد شما قضاوت نمیکنیم شماهم حق ندارید در مورد سن ازدواج و تحصیلات من نظر بدید شما اگ بیل زن اید یه بیلی به باغچه خودتون بزنید .خود خدا هم ممنوع نکرده ازدواج تو سن پایین رو حضرت فاطمه هم ۹ سالگی ازدواج کرده ادمی ک از زندگی راضیه رو نرنجونید با حرفاتون ...بذارید یه یاد خوب ازتون بمونه🙂😏