از یکی دیماه قبل زایمان به همسرم میگم خرید دارم واسه زایمانم ی شومیز بخرم کسی میاد دیدنم بپوشم هی گفتم نگرفت آخر اومدن دیدنم فامیل از کهنه هام پوشیدم بعد گفتم مانتو شلوار شومیز کفش روسری هیچی ندارم تغییر سایز دادم گوش نداد هزار بار گفتم دعوا کردم اصن انگار نه انگار حالا بیماری جدید اومده و من نمیتونم برم خرید و واسه عید هیچی ندارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.