سلام ، ما تهرانیم ۲ روزه اومدیم شهرستان ، امروز اومدم خونه مادر شوهرم به خدا کاراش داره روانیم میکنه دیگه نمیتونم تحمل کنم ، اونا وقتی میان تهران شوهرم برای ۴ روز ، به خدا نزدیک ۲میلیون خرجشون میکنه ، از غذا و رستورانو کادو، ولی به خدا قسم اونا حتی یه پفک نمیگرن دست بیارن برای نوه شون حتی ، حالا که ما هم اومدیم یه ذره پنیر گذاشته با غذای دیشبشون که اضاف اومده ، به خدا من ادم شکم پرستی نیستم زشتم هست این حرفا فقط این داره منو به جنون میرسونه که خیلی خیلی ازمون توقع داره وضع مالیشون خوبه ولی همه چیشو قایم میکنه ، به شوهرمم نمیخوام بگم که رومون توو رو هم باز بشه چون این بحثا خیلی خجالت اوره برای اون و میدونم خیلی به هم میریزه ، شما بگین چیکار کنم خواهش میکنم دارم دیونه میشم
خب نمون خونشون
با کوچیک ترین محبتشو اونقدر تشکر کن تا از خجالت اب شن
همون جوری برخورد کنین ک باهاتون برخورد میشه
والا
تحمل کن عزیزم تا برگردی خونت تو نمی تونی تغییرشون بدی
فقط باید بیخیاا شی یا اگه خیلی رو دلت مونده ب شوهرت بگو
دقیقا خودت جواب خودتو دادی
این بحثها خجالت اوره اصلا مطرحش نکن
سعی کن حساس نباشی و توقع نداشته باشی
هیچی
بخور ب روت نیار
خوشبحالت که دوری و سالی چند بار میری ،، ما چی بگیم که نزدیگیم
ولش کن بعضیا ارزش گله گی کردنم ندارن
نادانی دیگران ادمو ناراحت میکنه خدایاااا منم گیر همچین اشغالی افتادم که الان دیگه اصلا خونشون نمیرم انقد بهم اخم وتخم میکرد وبدوبیراه میگفت
واقعا آدم خسیس قابل تغییر نیست متاسفانه
سالی ببار برین اونم فقط شوهرت تنها
والا جایی که قدر آدمو ندونن نباید موند
همش میگه چرا بیرون میرین اگرم میرین باید منو با خودتون ببرین ، خیلی میشینه زیر پای شوهرم ، بیش از حد حسود و سنگ دله. حتی دلش برای نوه شم نمیسوزه
والا شما مادر شوهرت این مدله!
من مامان و بابام اینجورن، شوهرم کارش رو کشتیه و هر دو سه ماه یه بار میاد، بعد دو سه روز با صد منت دعوت میکنه! با اخم و قیافه! تو تاپیکام مفصل راجع بهشون گفتم....
ولی وقتی میان خونم فقط مونده گوسفند جلو پاشون قربونی کنم!!
اصلا خسته شدم از خودشون و رفتاراشون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
