من هنوز نامزدم واينكه از بى حوصيلگى ميرم پيشه خانواده شوهرم اما هرموقعه ميرم نيستن يا اصلا جمع نميشن دور هم واى كه ديوونه كننده هستن نميدونم چرا مدامم ميرم جديدا ديگه واقعا بدم اومده دوست ندارم برم اما خودمو با چى سرگرم كنم
کار. کلاس. دوخت و دوز!
احساس ميكنم تو اين مدته هم كه تند تند رفتم ارزش خودمو آووردم پايين😔
آخیش بالاخره به جز کر ونا یه تاپیک دیگه‌هم دیدم😁
واس سرگرمی میری پیش خونواده نامزدت؟
کتابی کلاسی دوستی تفریحی خواهری هیچی نداری؟
مثله ديوونه ها شدم از خونه خودمون فراريم
وا برای سرگرمی میری اونجا😨 برو کلاسی چیزی زیادی بری حرمتت از بین میره
مشکل از خودته ناراحت نشی اونا سبک زندگیشون این مدلی مقصر تویی واسه رفع حوصلیپیت انتظار داری بیان جمع بشن تو رو از بی حوصلگی در بیارن
کتاب بخون کلاس هایی که علاقه داری ثبت نام کن سعی کن به نسبت علاقت خودتو سرگرم کنی
عزیزم آخه اینم شد سرگرمی؟!!
نرو عزیزم نرووو خانواده ی خودت اگ بد هم باشن بهتر از خانواده ی شوهرتن حالا نگفتم بدن ها؟بت بر نخوره مثال زدم خانواده ی شوهر فقط حسود و زورگو ان و چش ندارن خوشبختی عدوس رو ببینن تجربه ی خودمه از چنتا زندگی ن فقط زندگیه خودم
منم نمیرم اما شوهرم خودش تنها میره خونشون، منم دوس داشتم خانواده شوهرم منو دوس داشتن و باهام گرم و مهربون بودن، اما میرم خونشون غیر از احوال پرسی حرفی رد و بدل نمیشه مادرشوهرم بد نگام میکنه و یا تیکه میندازه، برامون تدارک نمی بینه از وقتی عقد کردم یه بارم دعوتم نکرده
خوب چرا میری.
نامزد داداشم از شب نامزدی اومد خونه مامانم اصلا با مامانم اینها زندگی کرد.
الان عروسیشون اصلا بی معنیه. کل دو سال جمع کنیم یک ماه هم خونه خودشون نخوابید.
کم برین بعد عروسی بی نمک نشین.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
