نمیدونم چیکار کنم

زمان باید بخوره ب رابطه تون

خب ازش بپرس چرا پستای غمگین میذاره؟

 افسردگی داره

 چرا با وجود شما شاد نیست؟!!

چرا که نه ممکنه هنوز فراموشش نکرده باشه ولی میتونی ازش بپرسی اگه قصدت ازدواجه نباید چیزپنهونی بینتون باشه

رفتارش حضوری با شما چه جوریه

شاید تو گذشته گیرکرده، اگر اینطور باشه و نتونه گذشتشو بذاره کنار نمی تونی روش به عنوان همسر و همدم حساب کنی

سلام . آره می تونه . درستش اینه که با قطع شدن یه رابطه تا شروع مجدد یه رابطه ی دیگه حداقل باید ۶ ماه فاصله باشه . جدایی هم باید زمان سوگ خودش رو داشته باشه .

اما به طور کل هیچکی از خوشی پست غمگین نمیذاره ، فراموش کردن واسه خانما خیلی سخته . اما به این معنا نیست که شما رو دوست نداره ، فقط همین لحظه هایی که با شما داره تجربه می کنه و قبلا با نامزد قبلش داشته ناخودآگاه براش تداعی می شه . البته این احتمال رو هم بدین که ممکنه مشکل دیگه ای داشته باشه و نمی تونه بهتون بگه . به هر صورت راهش اینه باهم برین مشاوره پیش یه روانشناس خوب ، که هم اگه ایشون مشکل و اندوهی دارن حل بشه ، هم شما بعد از حل مشکل خیالت راحت باش که فقط خودتون تو فکر و خیال عشقتون هستین . هرچند حالا هم اگه بهش فکر کنه عاشقانه نیست یا حداقل درصدش خیلی کمه ، بیشتر به رنجی که کشیده فکر می کنه . شما باید کمکش کنی  که ذهنشو از فکر نامزد قبلی به حد منطقی پاک کنه با کمک مشاور ، حتی به خاطر شادی خودش . اما هیچ چیز صددرصد فراموش نمی شه ، به خصوص تو خانما . 

اما اگه دنبال مشاوره و حل مشکل نباشین و با همین فکر درگیر ایشون باهاشون ازدواج کنین ، مسئول پشیمونی احتمالی آینده تون خودتون هستین . شما باید کمکش کنین نه که از ترس اینکه بعد از ازدواج با فکرش بهتون خیانت کنه ، رهاش کنین . حداقل تلاشتونو بکنین و از خودشم بخواین همکاری کنه و بعد نتیجه هرچی شد ، تصمیم گیری کنین .

به نظر من جز مشاوره بهترین راه اینه که بهش فرصت بدین که حتی یکی دو ماه باهم هیچ رابطه ای نداشته باشین تا با خودش کنار بیاد و نامزد قبلیو به ناخودآگاهش بفرسته وگرنه واسه ایشون هم خوب نیست .

من یه دوست دارم که بعد از طلاق دو ماه نشد واسه اینکه راحت تر نبود شوهر قبلشو تحمل کنه ازدواج کرد . الآن خیلی شوهرشو دوست داره و واقعا خوش حاله از دیت اون راحت شد ، اما حداقل هر هفته کابوس شوهر قبلیشو داره و به حدی هست که هم خودش ناراحت می شه هم شوهرش . چون به ذهنش فرصت نداده بود موضوع شوهر قبلی حل و تموم شده باشه