دوستان یکی از دوستای خیلی صمیمیمون که از فامیل نزدیکتره و همیشه رفت و آمد داشتیم سرطان داره.
اول سرطان سینه داشت خوب شد بعد دوباره برگشت سرطانش و همزمان سه جاشو درگیر کرده.
تنها دختره مادرشه و یه پسر ۹ساله داره.
امروز رفتیم ملاقاتش دیدیم دیگه اصلا نمیتونه حرف بزنه.
هرچی صداش زدیم فقط گاهی نگامون میکرد.
دیگه راه هم نمیتونه بره و پوشاکش میکنن.
چندروز پیش میگفت عید باهم بریم شمال بریم شیطان کوه خیلی روحیش خوب بود ولی الان ...
پسرش خیلی وابستش بهش شبا تا نره بیمارستان نبینتش خوابش نمیبره.
توروخدا براش دعا کنید