چند روز دیگه جشن بعد ماه عسلمه من میخوام عروسی بگیرم رفته بودم خونمون مامانم بهش گفته حالا زنگ زده به من میگه دیشب خواب دیدم که عروسیت منو دعوت نکردی میخواستم بکشمت 😢منم تو رو درواسی گیر کردم نمیدونم چی بگم بخاطر بعضی کاراش خوشم نمیاد (قبلا بخاطر پسر خواهرم که22سالشه میومد خونمون) بخاطر همین منم زده شدم ازش خوشم نمیاد 3سال هم با هم قهر بودیم دوباره با هم اشتی کردیم چه فحشایی ک من از مادرش نشنیدم خودش بهتر از مادرشه ولی من خوشم نمیاد بیاد عروسیم
دعوت نکن
یا همچی ادمی رودربایسی نداشته باش دعوتش نکن کی مهم تر از حال خوبه خودته
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
رک بگو ظرفیت مهمونامون تکمیله
عجب آدم پرویی ...مخصوصا که مامانش با تو این رفتارو کرده
زنگ بزن بگو ببخشید عروسی خودمونی شده در حد فامیلای درجه یک هست ان شاءالله یه وقت دیگه
اصولا بعد عروسی میرن ماه عسل الان تو بعد ماه عسل عروسی میگیری
چی گفتی خدایی مخم رگ به رگ شد
عزیزم خب دعوتش نکن
و عروسیت رو که گرفتی بهش بگو
اما بنظر من باهاش قطع ارتباط کن
دعوتش نکن تا برای همیشه از شرّش خلاص بشی
میاد حالت خراب میکنه
خب عزیزم نمیشه که وقتی خودش گفته اگه دعوتش نکنی برای خودت بد میشه یه شبه و تو اونقدر سرت شلوغ میشه که وجود اون توش گمه
دعوت نکن.. منم دوست صمیمی مو بعد عروسی گذاشتم کنار.. خیلی عوض شده بود و فقط رو اعصاب بود.. خیلی تلاش میکرد کات نشه رابطه مون چون خیلی به دردش میخوردم و دوست خوبی براش بودم ولی عروسیم که دعوتش نکردم فهمید که دیگه جایی تو زندگیم نداره ولم کرد
دعوت نکن اصلا تاریخ عروسیتم نگو یه شبو نزار بهت بد بگذره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
