2737
2734

خو بذار

وقتي ب عقب برميگردم حالم از خودم به هم ميخوره با ضعفام و كمبودام و بچه بازيام گند زدم به كل زندگيم حتي به آيندم😔😔                                                   نميدونم ازخودم بايد شاكي باشم يا از خدا ولي اينو خوب ميدونم كه با٢٠سال سن تحمل اين همه فشار عصبي ومالي واقعا خيلي سخته😭😭                                                       واقعاتنهام...دلم ميخاد برم يه جايي كه هيشكي نباشه. كسي رو ندارم بهش تكيه كنم درد دل كنم و دركم كنه خسته م ازاين همه بي كسي وسختي                                       اگر دوست داشتين براي حاجت دلمو ب ارامش رسيدنم صلوات بفرستين😔🙇🏻‍♀️

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

یهو بزار فقط دقمون نده🙁

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
2731
2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز