من و خداسوار یک قایق 2 نفره شدیم...
من اشتباه کردم جلو نشستم و خدا عقب...
سکان زیر پاى من بود و سر دوراهی ها دلهره میگرفتم... تا اینکه جایمان را عوض کردیم...
حالا آرام شدم و هر وقت از او میپرسم که:
کجا میرویم ؟؟؟؟
بر میگردد و با لبخند میگوید: تو فقط پارو بزن