2733
2734

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
جای مطمین برو

مطمین از چه نظر 

چند جا رفتم کارشون و وسیله هاشون عینه همه

فقط بعضیا بلد نیستن و مو سرکن میشه

میخام برم چی ببرم اخه اضافه موم قبلی رومیذارن دیگه

مطمین از چه نظر  چند جا رفتم کارشون و وسیله هاشون عینه همه فقط بعضیا بلد نیستن و مو سرکن میشه ...

جای مطمین یعنی تمیز باشه یا بهش تاکیید کن در ضمن جا عوض نکن جایی میری اوکیه جا عوض نکن

با کتوژنیک ۱۳ کیلو کم کردم ،شروع چالش با بامداد خمار ۶۲۵۰۰،وزن هدف ۵۸                                         فروش آنلاین اکسسوری دارم @rose_accessori 
جای مطمین یعنی تمیز باشه یا بهش تاکیید کن در ضمن جا عوض نکن جایی میری اوکیه جا عوض نکن

خب عزیزم میخام یجا برم کارش خوبه

منتهی برای رعایت اصول بهداشتی نمی دونم چیکار کنم

شما که میرید چیکار میکنید طرف موم رو عوض میکنه 

چیکار میکنه

خب عزیزم میخام یجا برم کارش خوبه منتهی برای رعایت اصول بهداشتی نمی دونم چیکار کنم شما که میرید چیک ...

نه عوض نمیکنه روی تخت باید کاور یکبار مصرف باشه طرف تمیز باشه و کاردکش یکبار مصرف باشه 

من خودم ارایشگرم خودم برای خودم انجام میدم

با کتوژنیک ۱۳ کیلو کم کردم ،شروع چالش با بامداد خمار ۶۲۵۰۰،وزن هدف ۵۸                                         فروش آنلاین اکسسوری دارم @rose_accessori 
2738
دوستان کی لینک حذف تاپیک و داره 

https://www.ninisite.com/profile/forum/topic?topicId=3298910&slug=لینک-حذف-پست-و-تاپیک-درخواستی-کاربران&postId=124934404

یک خیابان کرده مجنونم🌷 تو می دانی کجاست؟/ آن خیابان کوی جانان قطعه ای از کربلاست 🌷یک خیابان دل ربوده از تمام عاشقان 🌷 هست آنجا جای پای مهدی صاحب زمان🌷 یک خیابان گشته تنها جلوه گاه عالمین🌷 یک طرف قبر ابوالفضل یک طرف قبر حسین 🌷کاش در بین دو شاهد عمر پایان می گرفت🌷 کاش جانم را اجل در آن خیابان می گرفت 😢

چرا خودت انجام نمیدی

من چندسالع خودم انجام میدم شاید مثل ارایشگاه سریع نباشم ولی ب مرور بهتر شدم  واینکه میدونم فقط خودم دارم از وسایل استفاده میکنم

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!
خب عزیزم میخام یجا برم کارش خوبه منتهی برای رعایت اصول بهداشتی نمی دونم چیکار کنم شما که میرید چیک ...

من برا صورت رفتم هبچوقت عوض نمیکنن. کاردک شو عوض میکنن.الان هم بیماری اومده بنظرم یمدت نرو

یا رب العالمین
مطمین از چه نظر  چند جا رفتم کارشون و وسیله هاشون عینه همه فقط بعضیا بلد نیستن و مو سرکن میشه ...

وااا کی گفته اضافه قبلیو میذارن؟ اونجایی که من میرفتم با یه قاشق از ظرف اصلی ورمیداشت میریخت تو لیوان یکبارمصرف و با این چوبای پزشکی میمالید به بدنت ، سرآخرم لیوان و چوب رو مینداخت زباله تمام

ای یار بکِش دستم                                                              آنجا که تو آنجایی...                                                           مولانای جان
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز