ما یه جا دعوت بودیم که ۳ تا پسر خیلی جذاب داشت و همیشه خودمو با یکی ازین پسراش تو لباس عروس میدیدم
اونشب من لباسم ازون کت دامنا بود که جلوش زیپ داشت ، من زیرش یه سوتین ازون زنونه موشکیای قدیمی پوشیده بودم
زیپم باز شده بود و دیدم حدودا یه ربعه که یکی از پسرا با لبخند و صورت سرخ نگام میکنه
یهو چشمم خورد به زیپ باز و سوتین قدیمی و مسخرم
بعدها همون خاستگارم شد و من جوابم منفی بود اصلا خجالت میکشم هنوزم