واییی وایی واییی
نگم براتون
چن روز پیشا داشتیم میرفتیم بیرون. بعد بیرون شهر وسط خیابون یه گله گوسفند داشتن رد میشدن. دختر خالم پشت فرمون بود منو داداشمم عقب بودیم. دختر خالم گفت وای تو این گله گیر افتادیم. بعدمن یه گوسفنده رو دیدم وایساده بود رو دوتا پاهاش. یه هو بلندو با تعجب گفتم وای یکیشونم وایساده! یه هو یکم دقت کردم و دیدم بعله.... آقای گوسفند بی ملاحظه داشت وسط خیابون خانوم گوسفند جلوییه رو بعله😂😂😂😂خلاصه من اون وسط آب شده بودم نمیدونستم بخنده یا در ماشینو وا کنم پرت شم بیرون😂😂😂حالا خدا رو شکر هیچ کس نفهمید چون همه حواسشون پرت بود ولی من رو به پنجره داشتم از خنده شیشه رو گاز میزدم. بعد که برا دختر خالم گفتم مرده بود از خنده😂😂😂😂حالا جالبیش اون جا بود که جلوییه هی به عقبیه پا نمید ادو میرفت جلو😁بعد اون عقبیه هی میفتاد دوباره بلند میشه وایمستادو ول کن نبود😂😂😂😂😂اینم از بدترین سوتی اخیر من.