خواهر شوهرم از شهرستان با دوستش اومدن خونه ما شوهرم سر سفره تا میتونست اتفاقای خنده دار تعریف کرد وشوخی کرد ک همه روده بر شدن از خنده بعد ازاینکه اونا رفتن گفت دوست خواهرشوهرم همیشه تو دوران مجردی هر وقت شوهرمو میدیده فرار میکرده خجالت میکشیده خیلیم با ذوق میگفت.خواهر شوهرمو دوستش رفتن خونه اون یکی خواهر شوهرم امروز ب شوهرم گفتم امروز جمعه هست پیش ما بمون نرو بیرون گفت میرم بهشت زهرا الان خواهر شوهرم بهم زنگ زد کارم داشت فهمیدم شوهرم خونه اوناست😕خیلی ناراحت شدم ب نظرتون چشه