2733
2734
عنوان

مادر شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 1039 بازدید | 53 پست

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

شما بدون ارایش مثل جن زده ها هستی؟ میشه شیک و تمیز بود بدون ارایش

خب شما فک کن خسته باشی گریه کرده باشی و ی گرم هم ارایش نداشته باشی 

البته اینم بگم که من منظورم در حد ی ریمل،کرم و یک رژ کالباسی هست

نه خط چشم خلیجی

هر چی بیشتر ادم هارو میشناسم علاقم به حیوون ها بیشتر میشه😏🦄
2731
خب ميگفتي مادرجون من كه كلي زحمت كشيدم شماهم ميدونين دايي و دوست داشتم و دارم همش پا به پاتون همه مر ...

تازه شوهر سادمم رو اسپیکر گذاشتم حرفاش خیلی ناراحت نشد از حرف های مادرش 

[QUOTE=125163300]بله برای فوت پدرمم آرایش داشتم آرایش من یک کرم پودر یکم ریمل یک رژ خیلی کمرنگ[/QUOTمن نامزدبودم چهل خالم بودارایش کرده بودم دخترخاام انقدرناراحت شده بودمیگفت منم میخام ختمه کسی شدباارایش برم اونموقع من ۱۸ساله بودم

غریبه کاسه داغتر از اش میشه منم برای هفتم مامان بزرگم رفتم ارایشگاه ابرومو بر داشتم تاشب تو تالار شیک باشم مامانم بهم اجازه داد منم رفتم تو ارایشگاه اونایی که منم میشناختند بهم این قدر متلک گفتند اخربارم یکی بهم گفت یه رنگم بزن بعد برو خب دیگه چیکار کنم مامان بزرگم ۹۰ سالش بود خخ

2738

استارتر یه استاد داشتیم برادرش دکتر بود فوت کرده بود بعد براش تو مسجد دانشگاه مراسم گرفته بودن بعد ما تو خوابگاه کلی داشتیم صحبت می کردیم که بدون آرایش بریم یا یه آرایش ملایم بکنیم!!! بعد خیلی ملایم آرایش کردیم که مشخص نباشه!! رفتیم تا در مسجد که رسیدیم فامیل های استاده رسیدن!!  با چه ماشین های مدل بالایی و چه آرایش هایی و چه سر و لباسی!!! چه خط چشم هایی و ریملی! و چه رژ لب هایی !! انگار عروسی امده بودن فقط لباسشون مشکی بود!! دستکش تور و شال تور   و اون چادری هاشونم خدایا چادور های تور!!!

بعد ما تو شک رفتیم تو مسجد و اینا رفتن اون بالا نشستن!! و اصلا گریه هم نمی کردن!!

بعد یکم به دوستم گفتم والله اینا هیچ غمی ندارن که بخواهیم تو غمشون شریک باشیم ما الان باید برای بدبختی خودمون دعا کنیم!!!  حتی از ما هم تشکر نکردن بابت امدنمون!!! انگار اونها لطف کرده بودن و وقتشون با ما ها تلف کرده بودن!!!! تو عمرم انقدر احساس بدبختی نکرده بودم!!  حس می کردن اینا تو عزاهاشونم چند سر و گردن از ما پرشورتر و شادترند!!!

خب ميگفتي مادرجون من كه كلي زحمت كشيدم شماهم ميدونين دايي و دوست داشتم و دارم همش پا به پاتون همه مر ...

تازه شوهر سادمم رو اسپیکر گذاشتم حرفاش خیلی ناراحت نشد از حرف های مادرش 

تازه میگه من مراسم قرآن دارم و چهلم بعد از این یعنی برای این مراسم کلفتی بیا بدون آرایش


عزيزم اگر واقعا به نظرت قدرنشناسن

برو ولي مثه مهمان بشين تهش كمك كوچيكي مثه يك سيني چاي دوست داشتي ببر 

ميتوني دير بري با مهمونا بري بعدم به بهانه پادرد بشيني 

كار نكن اگر واقعا قدرنشناسن نياز نيست كار بكني كه خودت حس كلفت بودن بهت دست بده اين حس خيلي بده به شخصيت ادم توهين ميشه

عزيزم اگر واقعا به نظرت قدرنشناسن برو ولي مثه مهمان بشين تهش كمك كوچيكي مثه يك سيني چاي دوست داشتي ...

واقعا شبا میومدم خونه بیهوش میشدم گفتم زنگ زده چیکار داره زنگ زده گلگی بکنه من که نمیگذرم

واقعا شبا میومدم خونه بیهوش میشدم گفتم زنگ زده چیکار داره زنگ زده گلگی بکنه من که نمیگذرم

به همسرت بگو ناراحت شدي

مثه مهمان برو كاريم نكن 

تهش چيزي گفتن بگو به جاي تشكر كردن اينجور گفتن درست نبود يا چيزي نگو به همسرت گله كن

بگو دایی خودم حرف نزن😂قبل اینکه شوهرتو بشه دایی منو بوده اصن دلم میخاس برم ارایشگاه  وای این مادرشوهرا روباید بگیری خفه کنی😖

تو آرزوها یه پوشه هست به اسم “حسرت به دل”که قشنگترین آرزوها توشه💔    
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز