امروز سرکار نرفته بود بش گفتم حالا که تعطیلی خونه رو رنگ کن رنگ زد از شانس ما بارون شروع شد خونه بوی رنگ میده بدجور گفتم بریم خونه مادرت بخابیم گفت نه اونجا دومادمون اومده دوس ندارن گفتم خونه خواهرم گفت نه شوهرش خوشم نمیاد خونه برادرش هم که اصلا نمیره حالا خودم به درک تو بدترین شرایط میخابم اما طفلی بچم بوی رنگ واسش یوقت بده بخدا از دست این مرد سردرد گرفتم نمیزاره هم حداقل خودم برم