2737
2734

اوایل مهر امسال زن جوانی که با شوهرش دچار اختلاف شده بود، بعد از مدتی به این نتیجه رسید که برای جدایی از همسرش به دادگاه خانواده برود و در ابتدا درخواست مهریه و طلاق ارائه کند.

مهناز وقتی جلوی در دادگاه خانواده رفت، در همان ابتدا با مرد جوانی که سربرگ قوه قضاییه در دست داشت روبه رو شد. مرد جوان خود را وکیل معرفی کرد و وقتی فهمید این زن تصمیم به جدایی دارد پیشنهاد داد کارهای او را انجام دهد و برای جلب اعتماد بیشتر از مهناز پرسید که در کدام شعبه پرونده تشکیل داده است.

مرد جوان پس از صحبت وارد دادگاه شد و هنگامی که بیرون آمد ادعا کرد به شعبه پرونده مهناز رفته و وکالت وی را قبول کرده است . برای شروع کار مبلغ 300 هزار تومان از مهناز گرفت تا کارهای وکالت و درخواست مهریه و طلاق را انجام دهد.مهناز که به حرف های مرد جوان اعتماد کرده بود، از وی خواست نشانی دفتر وکالت اش را بدهد تا برای صحبت های بعدی به آن جا برود اما مرد جوان ادعا کرد که چون شریک کاری اش از ماجرای پذیرش وکالت وی خبر ندارد، این موضوع باعث ناراحتی و اختلاف بین آن ها می شود و خواست برای صحبت به محلی که خودش اعلام می‌کند بروند.

مرد مرموز که آرش نام دارد، قرار ملاقاتی را در یک اتاق در نزدیکی امام زاده داوود طراحی کرد و مهناز که به رفتارهای مرد جوان اعتماد کرده بود به محل قرار رفت تا درباره پرونده اش صحبت کند.

مرد جوان سربرگ هایی را که آرم قوه قضاییه روی آن چاپ شده بود، روی میز گذاشت و در ادامه یک آب میوه به زن جوان داد.

مهناز همزمان با خوردن آب میوه، درباره مشکلات خود با همسرش صحبت کرد و در حال حرف زدن بود که از هوش رفت و زمانی که به هوش آمد خود را در بیمارستان دید.

سرقت طلایی

زن جوان وقتی به هوش آمد متوجه به سرقت رفتن طلاهایش شد و باور نمی کرد در این مدت آرش برای سرقت طلاهایش در نقش یک وکیل او را فریب داده است.

بدین ترتیب، مهناز به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از بازپرس پرونده خواست مرد فریبکار را دستگیر کنند. 

کارآگاهان در این مرحله با توجه به این که مهناز چهره آرش را به یاد داشت، آلبوم مجرمان سابقه دار را پیش روی او قرار دادند که خیلی زود تصویر آرش در میان مجرمان سابقه دار شناسایی شد.

همین سرنخ کافی بود تا تحقیقات برای دستگیری آرش که دو سال به جرم مالخری در زندان بوده، آغاز شود و پس از چهار ماه تلاش و اقدامات فنی مخفیگاه آرش شناسایی شد و ماموران در یک عملیات غافلگیرانه موفق به دستگیری این متهم شدند.

اعترافات آرش

آرش ابتدا خود را بی گناه می دانست اما وقتی پیش روی مهناز قرار گرفت به ناچار لب به سخن باز کرد و به ماموران گفت: همسرم از من جدا شده و دخترم در کنار مادرش زندگی می کند و پسرم پیش من است ،من نیاز به پول داشتم تا این که به فکر این شیوه فریبکاری افتادم.

وی افزود: با جعل برگه هایی با سربرگ قوه قضاییه خودم را وکیل معرفی می کردم.

بعد از این که مهناز به من اعتماد کرد نقشه ام را برای بی هوش کردنش عملی کردم، ابتدا او را به یک اتاق که اجاره کرده بودم کشاندم و با دادن آب میوه او را مسموم و بیهوش کردم و سپس طلاهایش را برداشتم.

بنا به این گزارش، آرش برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 5 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است تا دیگر جرایم یا طعمه های احتمالی او شناسایی شوند.

چه زود پیداش کردن مجرمو

امید،                                                                                  زیباترین واژه است،                                                         ❤از دستش نده، درست میشه❤

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز